معنی کلمه ماهچه در لغت نامه دهخدا
طوطی بچگان را سلب سبز بریدند
شلوارک با ماهچه های طبری وار.منوچهری. || سرعلم که به صورت ماه سازند. ( فرهنگ رشیدی ). سر علمی را گویند که بصورت ماه ساخته باشند یعنی گرد و مدور و صیقل زده از طلا و نقره و غیره. ( برهان ). آنچه از سیم و زر شکلی مثل ماه مدور ساخته و صیقل زده بر سر علم فوج نصب کنند. ( غیاث ) ( آنندراج ). شکل هلالی بود که بر سر علمها و چترهای پادشاهان سلجوقی و امرای دیگر ترک بعد از ایشان منصوب بوده. ذکر ماه علم و ماهچه چتر در اشعار شعرای معاصر سلاجقه و خوارزمشاهیان بسیار دیده میشود. ( حاشیه برهان چ معین ) :
ماهچه چتر او قلعه گردون گشود
مورچه تیغ او ملک سلیمان گرفت.خاقانی.آفتاب دین محمدی در همه عالم از ماهچه لوای این شهریار کامکار درخشان و تافته است. ( راحة الصدور راوندی ).
باد عهد تو همایون که جهان را امروز
دیدن ماهچه چتر تو عید دگر است.سلمان ساوجی.ماهچه سنجقت بر درسمنان و خوار
لشکر مازندران همچو خراسان شکست.سلمان ساوجی ( دیوان چ زوار ص 47 ).ماهچه توق گیتی فروز. ( حبیب السیر چ 1 تهران ج 3 ص 155 ). ماهچه رایت ظفرآیتش از مشرق عظمت طلوع کرده. ( حبیب السیر چ 1 تهران ص 124 ).
بروز ماهچه رایت تو جرم قمر
کشید سر به گریبان شرم ازتزویر.میرمحمد افضل ثابت ( از آنندراج ).آنکه از ماهچه رایت مه فرسایش
یافتی مهر فروزان به فلک استظلال.فتحعلی خان صبا.- ماهچه خیمه ( به اضافه و فک اضافه ) ؛ هلال مانندی است از زر و غیر آن که بر عمود خیمه نصب می کنند. ( گنجینه گنجوی ص 140 ) :
ترک سمن خیمه به صحرا زده
ماهچه خیمه به ثریا زده.نظامی ( مخزن الاسرار چ وحید ص 55 ). || پولک. پولکهایی که از زر و سیم سازند :
جام صدف ده چنانک گوهر من زیر بحر
ماهچه زر کند برتن ماهی درم.خاقانی.|| سوزنی را نیز گویند که بر یک سر آن گلوله ای باشد از طلا و نقره و برنج و مانند آن که زنان بر سر و گریبان فرو برند و آن را سنجق هم گویند. ( برهان ). سوزنی که بر سر آن تکمه ای از زر و نقره و امثال آن سازند و زنان در گریبان خلانند. ( فرهنگ رشیدی ). سنجاق یعنی سوزنی که بر سر آن گلوله ای باشد از طلا و نقره و برنج و جز آن و زنان بر سر و گریبان فرو برند. ( ناظم الاطباء ). || تریز و بغلک. ( ناظم الاطباء ). || همان ماشه یعنی دوازده یک توله. ( فرهنگ رشیدی ). به معنی ماشه است که به اصطلاح هند ماشه دوازده یک توله است. ( آنندراج ). یک حصه از دوازده حصه تولچه رانیز گفته اند که هشت حبه باشدو تولچه دو مثقال ونیم است. ( برهان )... آن را ماشه وماهه نیز خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). یک حصه از دوازده حصه تولچه یعنی وزنه ای که مساوی پنج نخود باشد. ( ناظم الاطباء ).