مانداب

معنی کلمه مانداب در لغت نامه دهخدا

مانداب. ( اِ مرکب ) جایی که در آن آب مانده و بدبو می شود. ( فرهنگستان ). مانده آب. مرداب. آب راکد که مانده و بدبو شده باشد.

معنی کلمه مانداب در فرهنگ معین

(اِمر. ) جایی که آب آن راکد و متعفن باشد.

معنی کلمه مانداب در فرهنگ عمید

جایی که آب در آن بماند و متعفن شود.

معنی کلمه مانداب در فرهنگ فارسی

( اسم ) جایی که آب آن راکد و متعفن باشد .
( ماند آب ) ( اسم ) جایی که آب آن راکد و متعفن باشد .

معنی کلمه مانداب در دانشنامه آزاد فارسی

مانداب (marsh)
زمین باتلاقی پست. مانداب های آب شیرین در مکان هایی با آب زیرزمینی، چشمه های سطحی، نهرها یا آب های جاری حاصل از طغیان های مکرر، یا آب های کم عمق کم وبیش دایم فراوان اند. آب باتلاقاسیدی، ولی آب مانداب قلیایی است. مانداب ها بر روی سیلت و خاک های رُسی غیرآلی گسترش می یابند. نی گیاه معمول مانداب هاست. مانداب های بزرگ را پاپیروس، خیزران، و نی می پوشانند. مانداب ها در همۀ طول سال از آب پوشیده شده اند و معمولاً به مردابمعروف اند. در نزدیکی دریا، ممکن است مانداب آب شورتشکیل شود.

معنی کلمه مانداب در ویکی واژه

جایی که آب آن راکد و متعفن باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه مانداب

جنوب شرق آسیا ۴٬۵۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۱٬۷۰۰٬۰۰۰ مایل مربع) مساحت دارد. این منطقه بیشتر شامل سرزمین‌های کوهستانی و جنگل‌های استوایی؛ همراه با ساحل ماندابی است.
پیروان دیصان گویا تا سده‌های نخست اسلامی در مرزهای چین، خراسان و مانداب‌های عراق (بطائح) پراکنده بوده‌اند. گزارش شده که دیصانیان دارای نیایشگاهی نبوده‌اند.
کشیم کوچک در آبگیرها، دریاچه‌ها و مانداب‌ها یافت می‌شود و تخم‌گذاری می‌کند. در ایران، بومی و فراوان و به صورت مهاجر، در زمستان‌ها، نسبتاً فراوان است.