مالیخولیا

ترقی کرده ای در بد ادایی شدستی پاک مالیخولیایی

فیلم *مالیخولیا* اثر *فون تریه* درباره‌ی نزدیک شدن این ستاره به زمین است.

پیش موسی ساحری اینمحض مالیخولیاست نزد عیسی لاف طب این علت سودا دهد

چون نماز از بهر غیر حق چه زاید زان نماز جز جنون و صرع یا سرسام و مالیخولیا

در سر من هست مالیخولیای عشق او آن نه عاشق کو نه مالیخولیا دارد بسر

و عشق واژه برای حالی است میان محبت و شیفتگی که این خود سوزش دل توام با لذتی است که عاشق از آن می برد . . . عشق را طبیبان از جمله ی انواع مالیخولیا دانند.

سه روز پس از آن لودویگ به مرگ رازآلودی درگذشت. پس از آن اتو را به شاهی برداشتند، ولی اتو نیز دچار بیماری روانی مالیخولیا بود. هوده آنکه لوئیتپولد تا زمان مرگش در ۱۹۲۲ نایب‌السلطنه ماند و پس از او پسر لودویگ به مقام پدر رسید.

بقراط، پزشک یونان باستان، برای اولین بار سندرم مالیخولیا را به عنوان یک بیماری متمایز با علائم ذهنی و جسمی خاص توصیف کرد. او تمام «ترس‌ها و ناامیدی‌ها را اگر مدت طولانی ادامه داشته باشد» را نشانه این بیماری در نظر گرفت. این توصیف، مفهومی مشابه اما بسیار کلی‌تر از افسردگی امروزی بود. معیارهای ابتلا مجموعه‌ای از علائم غم، افسردگی و ناامیدی بود و وضعیت‌های روحی مانند ترس، خشم، هذیان و وسواس را شامل می‌شد.

از شراب آب روحانی و حیوانی بشست روح نفسانیم را از نقش مالیخولیا

بار دیگر فکرتش مانند آهو رم گرفت ریش خود بر باد داد از فکر و مالیخولیا

ریش رعنا کرد و در بازار مالیخولیا رفت از آن دستار بخرید واز آن دراعه دوخت

محالست این سخن گفتن دلا تا کی ز درد دل از این بگذر که این سودای مالیخولیا باشد

گفت لا حول این چه مالیخولیاست ای عجب آن خادم مشفق کجاست