معنی کلمه مالیات در لغت نامه دهخدا
- مالیات اراضی ؛ مالیاتی که از اراضی زراعتی گرفته می شد وبحسب نوع زراعت فرق می کرد. اسم دیگر آن خراج است. ( ترمینولوژی حقوق ، تألیف جعفری لنگرودی ).
- مالیات ایلات . رجوع به ترکیب مالیات بر اشخاص شود.
- مالیات بده ؛ دهنده مالیات. پردازنده مالیات. آنکه مالیات دهد.
- مالیات بر ارث ؛ مالیاتی است که بموجب قانون مالیات برارث و طبق تعرفه مندرج در همان قانون از ترکه گرفته می شود. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
- مالیات بر اشخاص ؛ مالیاتی که بر شخص بعنوان اینکه وجود خارجی دارد ( بدون توجه به وضع درآمد او ) گرفته می شد. در همین معنی مالیات سرانه ، مالیات سرشمار،باج شخصی و جزیه بکار رفته است. مالیات ایلات و مالیات خانواری هم نوعی مالیات بر اشخاص بوده است. ( ترمینولوژی حقوق ، تألیف جعفری لنگرودی ).
- مالیات بر اموال ؛ مالیات بر مال و درآمد اشخاص است ، کسی که مالی و درآمدی ندارد مشمول مقررات مالیات نیست. در مقابل مالیات بر عایدات استعمال می شود.( ترمینولوژی حقوق ، تألیف جعفری لنگرودی ).
- مالیات بر درآمد ؛ مالیاتی است که بر عواید اشخاص طبیعی و حقوقی بسته می شود. اصطلاح مالیات بر عایدات هم بهمین معنی است. ( ترمینولوژی حقوق ، تألیف جعفری لنگرودی ).
- مالیات بر عایدات . رجوع به ترکیب قبل شود.
- مالیات بستن ؛ وضع مالیات.
- مالیات بگیر ؛ مالیات گیرنده. دولت یاحکومت که از مردم مالیات می گیرد.
- مالیات پرداختن ؛ مالیات دادن. رجوع به ترکیب مالیات دادن شود.