مالک

مالک

معنی کلمه مالک در لغت نامه دهخدا

( مآلک ) مآلک. [ م َ ل ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَاءْلُک و مَاءْلُکَة. ( اقرب الموارد ). رجوع به مألک و مألکة شود.
مالک. [ ل ِ ] ( ع ص ) خداوند. ( ترجمان القرآن ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کسی که دارای چیزی باشد و بتواند در آن تصرف کند. خداوند و صاحب و متصرف و دارنده. ( ناظم الاطباء ). خداوند. رب. دارا. دارنده. ج ، مالکین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ج ، مُلاّک ، مُلَّک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) : هربنده ای از بندگان که در بندگی من است... در وقت گویایی من به این قسم یا مالک آن خواهم شد بعد از این همه آزادند در راه خدا. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 315 ).
تویی مملوک و هم مالک تویی مفضول و هم فاضل
تویی معمول و هم عادل تویی بهرام و هم کیوان.ناصرخسرو ( دیوان ص 362 ).با بخیلی مجوی ره که نبود
هیچ دین دار مالک دینار.سنائی.مالک دین نشد کسی که نشد
از سر جود مالک دینار.سنائی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).چگونه بسلامت تواندبود کسی که مالک نفس خود نتواند بود. ( کلیله و دمنه ).
در جهان مالک جهان سخن
مادح حضرت مبارک تست.خاقانی.مالک ملک جلال الدین کاندر تیغش
آتش و آب به هم بی ضرر آمیخته اند.خاقانی.و او را... مالک مرکبات سفلی کرد. ( سندبادنامه ص 2 ).
ازبهر خدا که مالکان جور
چندین نکنندبر ممالیک.سعدی.چه کند مالک مختار که فرمان ندهد
چه کند بنده که سر بر خط فرمان ننهد.سعدی.خدای تعالی مرامالک این مملکت گردانیده. ( گلستان ).
بس مالکان باغ که دوران روزگار
کرده ست خاکشان گل دیوارهای باغ.سعدی.مالکترین کسی بر علم عمل کننده علم است. ( منسوب به هوشنگ ، از تاریخ گزیده ).
- مالک تحریر ؛ کسی که مالک و متصرف بنده است و حق آزاد کردن او را دارد :
رسم است که مالکان تحریر
آزاد کنند بنده پیر.( گلستان ).- مالک رقبه ؛ ( اصطلاح فقهی ) کسی که مالک عین غیر منقولی است. در فقه وغیر آن گاهی این اصطلاح در مقابل کسی بکار می رود که حق انتفاع در آن دارد و یا حق دیگری در آن دارا باشدمانند حق وثیقه در رهن و بیع شرط. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
|| صاحب ده و قریه و زمین زراعتی. بندار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || پادشاه. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حاکم و پادشاه. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مالک در فرهنگ معین

(لِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - صاحب ، دارنده . ۲ - حاکم ، پادشاه . ۳ - نگهبان دوزخ .

معنی کلمه مالک در فرهنگ عمید

۱. کسی که صاحب چیزی باشد و می تواند در آن تصرف کند.
۲. کسی که دارای زمین کشاورزی، کارگر و رعیت بسیار است، ارباب.
۳. از نام های خداوند.
۴. [قدیمی] نگهبان جهنم، مالک دوزخ.
۵. [قدیمی] عزرائیل، ملک الموت.

معنی کلمه مالک در فرهنگ فارسی

فرشته موکل بر دوزخ و دربان جهنم .
صاحب، خداوند، کسی که صاحب چیزی باشدوبتوانددر آن تصرف کند، ملاک جمع
( صفت ) کسی که چیزی را دارا باشد و تواند در آن تصرف کند خداوند دارا صاحب جمع : مالکین : خطی طلب که توی مالک ممالک قرب کجا بری دم مردن قبال. املاک ? ( وحشی . چا . امیر کبیر.۲۲۶ )
پیغام
( م آلک ) مالک

معنی کلمه مالک در فرهنگ اسم ها

اسم: مالک (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mālek) (فارسی: مالِک) (انگلیسی: malek)
معنی: آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، آن که صاحب مِلک یا املاکی است، از نام ها و صفات خداوند، ( در ادیان ) ملک الموت گیرنده ی جان، ( اَعلام ) ) مالکِ اشتر: [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام ( ص ) و سردار حضرت علی ( ع ) در جنگهای جمل و صفین، در هنگام عزیمت به مصر به عنوان والی آن سرزمین، به دست مخالفان مسموم شد، ) مالک ابن انس: [، قمری] فقیه مسلمان از مردم مدینه، بنیانگذار مذهب مالکی، مذهب های اهل سنت، مؤلف کتاب اَلموَطا، که اساس مذهب مالکی است، ) مالک ابن عوف: [قرن اول هجری] از صحابه ی پیامبر اسلام ( ص )، که در جنگ های شام کشته شد، ) مالک دینار: ( = مالک ابن دینار ) [قرن هجری] از زاهدان معروف مسلمان در بصره که در پارسایی ضرب المثل شده است، ( در اعلام ) نام یکی از یاران امیرالمؤمنین علی ( ع ) مشهور به مالکِ اشتر، ارباب، نام فرشته ای که نگهبان دوزخ است، از نامهای خداوند

معنی کلمه مالک در فرهنگستان زبان و ادب

{owner} [مدیریت-مدیریت پروژه] شخصی که از حق انحصاری استفاده از یک دارایی یا واگذاری آن برخوردار است

معنی کلمه مالک در دانشنامه عمومی

مالک (فیلم ۱۹۷۲). «مالک» ( انگلیسی: Maalik ( 1972 film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد.

معنی کلمه مالک در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَالِکَ: صاحب - مالک
معنی مَا لَکَ: تو را چه شده - برای تو چه اتفاقی افتاده - نیست برای تو
معنی لَا یَمْلِکُ: مالک نیست
معنی مَا أَمْلِکُ: مالک نمی شوم
معنی مَا یَمْلِکُونَ: مالک نیستند
معنی تَمْلِکُونَ: مالک شوید
معنی لَا تَمْلِکُ: مالک نیست (اختیار ندارد)
معنی لَا تَمْلِکُونَ: مالک نیستید
معنی لَا یَمْلِکُونَ: مالک نیستند
معنی مَّمْلُوک: آن که دیگری مالک و صاحب اختیار اوست
معنی لَا أَمْلِکُ: ندارم - مالک نیستم
معنی رَبُّ: پروردگار - پرورش دهنده - مالکِ مدبر
ریشه کلمه:
ملک (۲۰۶ بار)

معنی کلمه مالک در ویکی واژه

مالِک
مالَک
آنکه دارای زمین‌های کشاورزی بسیار است و رعیت‌ها و کارگرانی برای او کار می‌کنند، ارباب، صاحب، دارنده، حاکم، پادشاه.
نگهبان دوزخ.
خریم، دسته جمعی خریم، از آبا و اجدا خر تشریف داشتیم.

جملاتی از کاربرد کلمه مالک

به دست هر که چون ساقی درآید گردن مینا میان میکشان مالک رقاب زندگی باشد
دگر بشنو ز عبد مالک الملک که او نوح است و عالم جمله چون فلک
پیرو امر و نهی کتابم بندهٔ شاه مالک رقابم
هرکه را طالعش زِ من باشد مالک ملکت زَمَن باشد
مسالک ز تدبیر او مفتتح ممالک ز تاثیر او منتظم
اگر ممالک روی زمین به دست آری بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست
عقلست در ولایت تن کارساز جان عشقست در ممالک جان پاسبان دل
یکی از بهر مالک گشت موجود دگر از بهر رضوان آفریدند