ماشاءالله

معنی کلمه ماشاءالله در فرهنگ معین

(اَ لْ لا ) [ ع . ] ۱ - (جملة فعلی ) آن چه خدا خواست . ۲ - در مورد تحسین و تعجب گفته می شود. ۳ - برای دفع چشم زخم گویند.

معنی کلمه ماشاءالله در فرهنگ اسم ها

اسم: ماشاءالله (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: māšā’allāh) (فارسی: ماشاءالله) (انگلیسی: mashaallah)
معنی: آنچه خداوند خواهد، هنگام تعجب و تحسین برای دفع چشم بد گفته می شود، چشمِ بد دور، ( شبه جمله ) آنچه خداوند بخواهد، ( اَعلام ) ماشاءالله: [حدود هجری] دانشمند یهودی ایرانی، مؤلف کتابهایی در احکام نجوم، که به لاتینی ترجمه شده است و قدیمی ترین کتاب موجود درباره ی قیمت کالاها به زبان عربی است، آنچه خدا بخواهد، مرحبا، آفرین

معنی کلمه ماشاءالله در ویکی واژه

آن چه خدا بخواهد.
در مورد تحسین و تعجب گفته می‌شود.
برای دفع چشم زخم گویند.

جملاتی از کاربرد کلمه ماشاءالله

ماشاءالله بماند فکرم در معرض این حدیث حیران
—پدرش ماشاءالله کرمی در مصاحبه با اعتماد
ماشاءالله وقتی که پنجه دلیری میگشایند تیغی که امروز بر روی سپاه عثمانی باید کشید به میرزا امین اصفهانی میکشند، شکار خانگی و شعار دیوانگی را اعتقاد دارند.
منصور به نجوم، طب و کیمیا علاقه داشت و بدون مشورت با ستاره‌شناسان به کاری دست نمی‌زد. بدین گونه بود که ابوسهل نوبخت اخترشناس ایرانی و ماشاءالله اثری به همراه وزیر منصور ّشهر بغداد را طراحی کردند. هارون موقعی به خلافت نشست که نهضت ترجمه در اوج بود و مسلمانان با آثار یونانیان و هندیان آشنا شده بودند و مترجمان بسیاری را در دارالحکمه مأمور ترجمه کتب کرده بودند.