مازریون

معنی کلمه مازریون در لغت نامه دهخدا

مازریون. [ زَ ] ( اِ ) دارویی است برای استسقای زقی ، مجرب است. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). دوایی است مجرب از برای دفع استسقا و آن دو نوع می باشد: سفید و سیاه. سفید آن را اشخیص و سیاه آن را هفت برگ خوانند و آن از برگ زیتون کوچکتر است و از برگ مورد بزرگتر و به زردی مایل. و بعضی گویند مازریون مورد زرد است و آن نوعی از مورد باشد و به عربی زیتون الارض خوانندش گرم و خشک است درچهارم و یک قسم از آن زهر قاتل است و آن را به عربی حب الضراط گویند و بعضی گفته اند چوب درخت بلوط است چه رمادالمازریون خاکستر چوب بلوط است. ( برهان ). گیاهی است که به جهت قبض و استسقا نافع است. ( آنندراج ). نام گیاهی دوایی. ( ناظم الاطباء ). معرب آن معزرون. ( حاشیه برهان چ معین ). از جمله نباتهاست که آنرا شیر باشد و هر نباتی که آن راشیر است به تازی یتوع گویند و مازریون دو نوع است یکی بزرگ برگ تر است و یکی خردبرگ تر. آنچه بزرگ برگ تر است رقیق تر است و آنچه خرد برگ تر است غلیظتر است و نوعی است که به سیاهی زند و آن زهر قاتل است و بهترین آن است که برگ او همچون برگ زیتون است و لطیف تر است وآنکه برگ او خرد است و جعد است بدبو بود. و درخت بزرگ برگ دیگر و درخت خردبرگ دیگر و چنان نیست که گروهی گمان برده اند که هر دو از یک درخت است. ( ذخیره خوارزمشاهی یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). دو درم سنگ آن زهر است. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ). هفت بلک. ( بحر الجواهر، یادداشت ایضاً ). گیاهی از یتوعات و آن بر دو گونه است مازریون صغیر و مازریون کبیر و در طب به کار است. نوعی از آن خانق النمر است که سم باشد. اداد الوادی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). گیاهی است از رده دولپه ای های پیوسته گلبرگ که سر دسته تیره مازریون می باشد. این گیاه به صورت درختچه ای است که به عنوان زینت هم در باغچه ها کشت می شود. ارتفاع آن بین 0/5 تا یک متر است و برگ هایش پس از ظهور گلها می رویند. برگهای مازریون تقریباً بدون دمبرگ و بیضوی و نوک تیز است. گلهایش قرمز و گاهی صورتی مایل به سفید و بسیار زیبا و دارای بویی قوی است. میوه اش آبدار و بیضوی و ابتدا سبزرنگ است ولی پس از رسیدن قرمز رنگ می شود. پوست این گیاه ایجاد سوزش و تحریک برروی انساج بدن می کند و به عنوان تاول آور پوست مصرف می گردد. در اکثر نقاط شمالی ایران این گیاه می روید. هفت برگ. مشت رو. خالاما. خامالیوس. کانی رو. ماذریون. خامالا. خامالاآ. خامالاون. زیتون الارض. خامالیون. تابمک. خضرا. خمالیه. خامالایه. دانه های این گیاه به نام حب الضراط معروفند. ( فرهنگ فارسی معین ). این درختک خرددر جنگلهای طوالش ( دینوچال ) و کلار دشت دیده شده است. ( گااوبا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :

معنی کلمه مازریون در فرهنگ معین

(زَ ) (اِ. ) = ماذریون : درختچه ای است شیره دار شبیه به درخت سماق ، یک نوع از آن برگ های سفید و بزرگ دارد که مسهل است .

معنی کلمه مازریون در فرهنگ عمید

درختچه ای خودرو و زینتی، با پوست قهوه ایی رنگ، میوۀ گرد و قرمز، و دانه های گلابی شکل، کانیرو، خامالا، خامالاون، خامالیون، خاماون، خامالیوس.

معنی کلمه مازریون در فرهنگ فارسی

(اسم ) گیاهی است از رد. دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که سردست. تیر. خاصی بنام تیر. مازریون میباشد . این گیاه بصورت درختچه ایست که بعنوان زینت هم در باغچه ها کشت میشود . ارتفاع آن بین ٠/۵ تا یک متر است و برگهایش پس از ظهرو کلها میرویند . برگهای مازریون تقریبا بدون دمبرگ و بیضوی و نوک تیز است . گلهایش قرمز و گاهی صورتی مایل به سفیدو بسیار زیبا و دارای بویی قویی است . میوه اش آبدار و بیضوی و ابتدا سبز رنگ است ولی پس از رسیدن قرمز رنگ میشود . پوست این گیاه ایجاد سوزش و تحریک بر روی انساج بدن میکند و بعنوان تاول آور پوست مصرف میگردد . در اکثر نقاط شمالی ایران این گیاه میروید هفت برگ مشت رو خالاما خامالیوس کانی رو زیتون الارض ماذریون خامالا خامالا آ خامالاون خامالیون تابمک خضرا خمالیه خامالایه معین زیتون الارض . توضیح دانه های این گیاه بنام حب الضراط معروفند . یا مازریون کوهی . یکیاز گونه های مازریون است که آنرا بقله و ذاقنوبداس نیز گویند .

معنی کلمه مازریون در فرهنگستان زبان و ادب

{Daphne} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای درختچه ای از مازِریونیان با حدود 50 گونه بومی اوراسیا که برای ظاهر و گل های زیبایشان در بسیاری از نواحی کاشته می شوند

معنی کلمه مازریون در دانشنامه آزاد فارسی

(در عربی: زیتون الارض) درختچه ای است زیبا که در نواحی مختلف ایران به صورت وحشی می روید. ساقۀ اصلی آن معادل نیم تا یک متر ارتفاع دارد. دانۀ آن دارای ۳۵ تا ۴۰ درصد مادۀ روغنی است. از قدیم الایام، پوست، برگ، و میوۀ آن به مصارف مختلف می رسیده است، ولی چون خطرناک است باید با احتیاط مصرف شود. در گذشته بیشتر به عنوان مدر، مسهل، معرق، و التیام دهندۀ زخم ها به کار می رفت. به سبب خطراتی که پیوسته همراه داشته است (مسهل بسیار قوی)، دیگر مصرف نمی شود. در برهان قاطع گفته شده: دو نوع است سفید و سیاه؛ سفید آن را شحیض و سیاه آن را هفت برگ خوانند. فرهنگ معین از نوع سومی نام برده که زردرنگ است و هفت برگ خوانده می شود، ولی نوع سیاه آن را خانق النمر و قاتل النمر می گویند و نوع برگ سفید آن مسهل قوی است که در درمان استسقاء استفاده می شده است. از میوه اش نوعی مادۀ رنگی قرمز برای استفاده در نقاشی به دست می آورند، محل رویش این گیاه در شمال غربی ایران است. در کتب قدیمی به اسامی مشت رو، خالاما، و مرخا نیز نامیده شده است.

معنی کلمه مازریون در ویکی واژه

ماذریون: درختچه‌ای است شیره دار شبیه به درخت سماق، یک نوع از آن برگ‌های سفید و بزرگ دارد که مسهل

جملاتی از کاربرد کلمه مازریون

همی دون می‌خورند یک آب و در یک بوستان رویند به رنگ و نیل و صبر و سنبل و مازو و مازریون