مارکس

معنی کلمه مارکس در لغت نامه دهخدا

مارکس. ( اِخ ) کارل. فیلسوف و اقتصاددان آلمانی و بنیانگذار مکتب مارکسیسم ، سوسیالیسم و کمونیسم ( 1818-1883 م. ) وی فرزند مردی یهودی بود و پس از پایان تحصیل در دانشگاه شهر بُن نخست به روزنامه نگاری پرداخت سپس به مطالعه فلسفه و اقتصاد سرگرم شد و افکار و عقاید تازه خود را انتشار داد. مارکس سه مبنای کمونیسم یعنی فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک ، اقتصاد و جامعه شناسی را مدون ساخت و بر اثر مطالعه در تاریخ تحول جامعه ها، اجتماعات بشری را به پنج دوره : اجتماع اشتراکی اولیه ، بردگی ، فئودالیته ، سرمایه داری و سوسیالیسم تقسیم کرد. ( از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه مارکس در فرهنگ فارسی

کارل فیلسوف و اقتصاد دان آلمانی و بنیانگزار مکتب مارکسیسم سوسیالیسم و کمونیسم علمی ( و. ترو ۱۸۱۸ - ف. ۱۸۸۳ م . ) . وی فرزند مردی یهودی بود و پس از پایان تحصیل در دانشگاه شهر [ بن ] نخست بروزنامه نگاری پرداخت سپس بمطالعه فلسفه و اقتصاد سرگرم شد و افکار و عقاید تازه خود را انتشار داد . مارکس سه مبنای کمونیسم : فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک اقتصاد و جامعه شناسی را مدون ساخت و بر اثر مطالعه در تاریخ تحول جامعه ها اجتماعات بشری را به شش دوره : اجتماع اشتراکی اولیه بردگی فئودالیته سرمایه داری و سوسیالیسم و کمونیسم تقسیم کرد .
فیلسوف و اقتصاددان آلمانی و بنیانگذار مکتب مارکسیسم سوسیالیسم و کمونیسم

جملاتی از کاربرد کلمه مارکس

کارل مارکس معتقد است که مراد از هژمونی این است که طبقه حاکم می‌تواند بر آداب و رسوم و ارزش‌های نظام اجتماعی تأثیر بگذارد.
کارل مارکس
رینو مارکسی (۱۹۸۶–۸۸) ·