معنی کلمه مارماهی در لغت نامه دهخدا
گونه ماهی غضروفی از راسته سیکلوستومها که ظاهری شبیه به مار و دهانی گرد دارد و فاقد فلس است. زبانش شبیه به استوانه می باشد که دردهان رفت و آمد می کند. مارماهی غالباً انگل ماهیان دیگر می شود و به کمک دهانش به بدن آنها می چسبد و بوسیله زبان خود گوشت آنها را می مکد. گونه های مختلف این ماهی بین 40 سانتیمتر تا یک متر طول دارد و اکثر گونه های آن در رودخانه ها می زیند. حیةالبحر. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
مرد باید که مار گرزه بود
نه نگار آورد چو ماهی شیم
مارماهی نبایدش بودن
که نه این و نه آن بود در خیم.ابوحنیفه ٔاسکافی.گوشت ماهیی که... به پارسی مارماهی گویند... ( ذخیره خوارزمشاهی ).
به مارماهی مانی نه ماهیی و نه مار
منافقی چه کنی مار باش یا ماهی.سنائی.سپیدی کن حقیقت یا سیاهی
که نبود مارماهی مار و ماهی.نظامی.|| در اصطلاح و کنایه ، مردم منافق و دوروی و مزور را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).