ماردی. [ رِ ] ( ص ) رنگ سرخ و گلگون را گویند مطلقاً. ( برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). سرخ را گویند. ( جهانگیری ) ( از صحاح الفرس ) : خروشان و کفک افکنان و سلیحش همه ماردی گشته و خنگش اشقر.خسروی.نماز شامگاهی گشت صافی ز روی آسمان ابر معکن چو بردارد ز پیش روی اوثان حجاب ماردی دست برهمن.منوچهری ( از آنندراج ). || هرچیز سرخ را هم گفته اند. ( برهان ). - شراب ماردی ؛سلیل. ( از منتهی الارب ، ذیل سلیل ). رجوع به سلیل شود.
معنی کلمه ماردی در فرهنگ معین
(رِ ) (ص . ) سرخ ، گلگون .
معنی کلمه ماردی در فرهنگ عمید
سرخ رنگ، گلگون: چو بردارد ز پیش روی اوثان / حجاب ماردی دست برهمن (منوچهری: ۸۷ ).
معنی کلمه ماردی در فرهنگ فارسی
( صفت ) سرخ گلگون : خروشان و کفک افکنان و سلیحش همه ماردی گشته و خنگش اشقر . ( خسرو لفا اق.۵۲۵ ) توضیح در رشیدی و فرهنگ نظام به دقیقی نسبت داده شده .
معنی کلمه ماردی در دانشنامه عمومی
ماردی ( به انگلیسی: Maerdy ) یک منطقهٔ مسکونی در بریتانیا است که در روندا کنون تاو واقع شده است. ماردی ۳٬۱۶۰ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه ماردی در ویکی واژه
سرخ، گلگون.
جملاتی از کاربرد کلمه ماردی
در نبرد گوگمل، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایرانی، جنگ آوران هندی، کاری، آناپاست و تیراندازان ماردی «آمارد» نیز گرداگردش صف بسته بودند.
وی در ۲۵ اکتبر ۱۹۰۷ در کنستانتینوپل به دنیا آمد و کوچکترین فرزند استپان ماردیکیان بود. زمانی که تنها شش سال سن داشت به ایالات متحده آمریکا مهاجرت نمود. استپان ماردیکیان که به عنوان قصاب در تولید اوهایو مشغول به فعالیت بود پول کافی پسانداز نمود که بتواند خانواده خود را در اکتبر ۱۹۱۴ در آستانه نسلکشی ارامنه به ایالات متحده بیاورد. از دست مادر در سن ۱۲ سالگی برای ادوارد خیلی سخت بود. وی در ۳ نوامبر ۱۹۹۳ در سن ۸۶ سالگی درگذشت و در آرامستان نمازخانه سفید مموریال پارک به خاک سپرده شد
استرابون اقوام کادوسی، آماردی، تپوری و کرتی را به عنوان اقوام کوهستاننشین ماد یاد میکند. استرابون مینویسد:
آن جا نبینم ماردی آن جا نبینم باردی هر دم حیاتی واردی از بخشش ارزان تو
ماردین واژهای آرامی (ܡܶܪܕܺܝܢ) است و برج و بارو (کلات) معنی میدهد.
استرابون به قوم کرتی در سرزمین ماد اشاره میکند، وی از اقوام کادوسی، آماردی، تپوری و کرتی را به عنوان اقوام کوهستان نشین ماد یاد میکند. استرابون مینویسد:
ایزیدور خاراکسی به اقوام آمارد در رشته کوه البرز اشاره میکند که در زمان فرهاد اشکانی به خاراکس (گرمسار) کوچانده شدند. ایزیدور خاراکسی مینویسد: ماردیها مردم فقیری در رشته کوههای البرز بودند که فرهاد اول آنها را شکست داد و آنها را مطیع خود ساخت. فرهاد اول ماردیها را در خاراکس اسکان داد.
(ترکی: آرتوقلولار) دودمانی از قبیله دوگر امرای ترکان اغوز که میان سالهای ۱۱۰۴ تا ۱۴۰۸ میلادی در شرق آناتولی و شمال سوریه و عراق حکمرانی کردهاند، که شامل دو شاخهٔ ماردین و هارپوت بودند.
یا همچو عشق جان فدا در لاابالی ماردی با عقل پرحرص شحیح خرده دان آمیختی
خانواده کوفتارو کرد بودند و اصالتاً اهل روستای کارما در ناحیه اومرلی در استان ماردین کردستان ترکیه بودند. در سال ۱۸۷۸، خانواده کوفتارو به دمشق نقل مکان کردند و در نزدیکی مسجد ابوالنور در محله کردنشین ساکن شدند. پدر کوفتارو، امین کوفتارو، تحصیلات سنتی را فرا گرفت و در مسجد سعید پاشا مشغول به کار شد. همسر اولش ناجیه سنجابی بود و از او صاحب چهار پسر و دو دختر به نامهای موسی، توفیق، احمد، ابراهیم، زینب و فاطمه بود. وی از همسر دومش اساف بدر صاحب سه فرزند به نامهای ربیع، عبدالقادر و ربیعه شد.
اِبْنِ تُرْکُمانی ابوالحسن علاءالدین علی بن عثمان بن مصطفی ماردینی (۶۸۳–۷۵۰ق/۱۲۸۴–۱۳۴۹ میلادی)، مفسر، محدث، فقیه و قاضی حنفی، ادیب و شاعر مصری بود.