مار
معنی کلمه مار در لغت نامه دهخدا

مار

معنی کلمه مار در لغت نامه دهخدا

مار. ( اِ ) معروف است که به زبان عربی حیه گویند. ( برهان ). حیه. ( ترجمان القرآن ). حیوانی دراز و خزنده و بی دست و پای که به تازی حیه گویند. ج ، ماران. ( ناظم الاطباء ). پهلوی «مار» ، سانسکریت ، «ماره » ، این کلمه سانسکریت بمعنی میراننده و کشنده است ، بنابراین با کلمه اوستائی «مئریا» بمعنی زیانکار و تباه کننده یکی است ، از مصدر «مر» اوستائی و پارسی باستان بمعنی مردن... کردی ، «مار» . جانوری از خزندگان دارای بدنی دراز و قابل انعطاف ، بدون دست و پا بیشتر آنها مولد زهرهای کشنده اند و تعداد دنده های آنها بسیار است ولی جناق ندارند. ( از حاشیه برهان چ معین ). جانوری است از راسته خزندگان که دارای اندام خارجی ( دست و پا ) نیست بدنی کشیده و طویل دارد. مار دارای اقسام مختلف است که بعضی از آنها سمی و برخی بدون سم هستند. و تاکنون در حدود 2000 نوع مار کشف شده که بیشتر سمی و در نواحی گرم بسر می برند. ( از لاروس ). عِسوَدّ. عامر. عامرة. عَمَج. عُمﱡج. عومج. عَوهُج. غول. غِطرَب. ابنة الجبل. عِرزِم. عِربِد. عثمان.عَثاء. طَل . طوط. رَقاش. هاب. لاهة. ( منتهی الارب ). ایم. حنش. اخزم. اشجع. ( نصاب ). راسته ای از خزندگان که فاقد دست و پا هستند و کمربندهای مربوط به این اندامها نیز از بین رفته است و در نتیجه از بین رفتن اندامها، تقسیم کار در نقاط مختلف تیره پشت نیز از میان رفته و مهره ها به استثنای مهره اطلس همگی شبیه یکدیگرند. دنده ها در تمام طول بدن بجز دم وجود دارندو در حرکت حیوان عمل مهمی انجام میدهند. در ماران عظم قص هرگز وجود ندارد. یکی از مشخصات ماران اتساع بسیاری است که دهان برای بلعیدن طعمه پیدا می کند. این صفت در ماران سمی به منتهی درجه می رسد، به این ترتیب می توانند طعمه های بزرگتر از خود را نیز ببلعند زیرا از طرفی همه استخوانهای فک دارای حرکت می باشند و مفصلی می شوند و از طرف دیگر استخوان مربع که در حال استراحت بطور مورب قرار دارد در هنگام باز شدن دهان تقریباً عمودی می شود وانگهی دو نیمه فک تحتانی باهم مفصل شده ممکنست از هم باز شوند و چون جناغ سینه نیز وجود ندارد طعمه های بزرگ به آسانی می توانند وارده معده گردند. دندانها در ماران بر روی دو آرواره قراردارند و گاهی تمام حفره دهانی و استخوان کامی و حتی استخوان تیغه ای را می پوشانند. در بین دندانهای آرواره بالا در ماران سمی دندانهای سمی قرار دارند. زبان ماران دارای شکاف است و مری و معده مانند دهان نیزاتساع می یابند. شش ها بدون قرینه می باشند و شش چپ بسیار کوچکتر است و گاهی اصلاً وجود ندارد. چنین بنظر می رسد که چشم ماران فاقد پلک است زیرا ماران دارای نگاه ثابتی هستند ولی در واقع در ماران پلک وجود دارد اما بشکل پرده شفاف نازکی است که وسط قرنیه روی چشمها بهم چسبیده اند. ماران تقریباً همه از طعمه های زنده تغذیه می کنند. ( از فرهنگ فارسی معین ) :

معنی کلمه مار در فرهنگ معین

[ سر. ] (اِ. ) عنوانی است که در اول اسامی قدیسان آورند، مانند: ماربطرس . مار یعقوب .
(رّ ) [ ع . ] مرور کننده ، گذرنده .
(اِ. ) جانوری است از راستة خزندگان با بدنی استوانه ای شکل و نرم که روی زمین می خزد و انواع مختلف دارد اعم از سمی یا غیرسمی . ، ~ ِ خوش خط و خال کنایه از: شخص حیله گر و نادرست .

معنی کلمه مار در فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) خزنده ای با بدن دراز، باریک، و پوشیده از پولک و بدون دست وپا که انواع مختلف سمّی و غیرسمّی دارد.
۲. (نجوم ) از صورت های فلکی در نیمکرۀ شمالی.
* مار خوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی، مجاز] رنج و سختی بردن، غصه خوردن: لعل روان ز جام زر نوش و غم فلک مخور / زاین فلک زمردین، بهر چه مار می خوری (سلمان ساوجی: لغت نامه: مار خوردن ).
* مار زنگی: (زیست شناسی ) نوعی مار زهردار و زردرنگ که بیشتر در امریکای شمالی پیدا می شود. در انتهای دم او حلقه های شاخی وجود دارد که وقتی روی زمین می خزد مانند زنگوله صدا می کند.
* مار عینکی: (زیست شناسی ) [قدیمی] = * مار کبرا
* مار کبرا: (زیست شناسی ) نوعی مار زهردار و خطرناک که هنگام احساس خطر گلوی خود را پرباد می کند و نقش عینک در پشت گردن او پیدا می شود.
* مار صلیب: (زیست شناسی ) [قدیمی] = * مار کبرا
* مار گرزه: (زیست شناسی ) = گَرزه
= مادر
رونده و گذرنده.

معنی کلمه مار در فرهنگ فارسی

جانوری است ازراسته خزندگان، بدنش نرم واستوانهای، دارای ستون فقرات دراز
( اسم ) مرور کننده گذرنده : خط مار بر نقط. الف ...
تباه گردیدن زخم

معنی کلمه مار در دانشنامه عمومی

مار (بازی ویدیویی). مار Snake اگر با گوشیهای نوکیا کار کرده باشید - مخصوصاً گوشیهای قدیمی و ساده - احتمالاً با بازی معروف و محبوب اسنیک ( مار ) آشنا هستید. بازی که در آن شما باید تا می توانستید با بدست آوردن امتیازهای بیشتر بزرگتر و بزرگتر می شدید.
در شروع بازیکن یک نقطه، مربع یا شی را در یک صفحه حاشیه دار با کلیدهای جهتی ( چپ، راست، بالا، پایین ) کنترل می کند. وقتی که نقطه در هر جهتی قرار بگیرد در همان جهت به حرکت ادامه می دهداما تا وقتی که کاربر جهت را عوض کند همان طور که به جلو حرکت می کندنفظه هایی را به عنوان غذا می خورد، و به دنبالهٔ خود اضافه می کند ویزرگتر می شود و شبیه یک مار در حال حرکت است. در برخی از بازی ها، انتهای مسیر در یک موقعیت ثابت است، بنابراین مار به طور مداوم با حرکت طولانی تر می شود. در طرح رایج دیگر، مار دارای طول مشخصی است، بنابراین یک دم متحرک با تعداد ثابتی از واحدها از سر فاصله دارد. وقتی مار به حاشیه صفحه نمایش، موانع دیگر یا خودش برخورد کند، بازیکن بازنده است.
قدمت طراحی Snake به بازی آرکید Blockade برمی گردد که توسط Gremlin در سال ۱۹۷۶ توسعه و منتشر شد.
مار (صورت فلکی). مار یا حیه از صورت های فلکی است.
این پیکر آسمانی از دو بخش جدا تشکیل شده است. سر و دم این پیکر، در دو طرف مارافسای، دراز کشیده است. صورت فلکی مار تنها صورت فلکی است که به صورت دو پاره جدا از هم وجود دارد.
مساحت: ۶۳۷ درجه مربع ( ۴۲۹+۲۰۸ )
آلفای صورت فلکی مار به نام سرمار است. قدر آن ۲٫۷ ٬طیفش از نوع K۲ III و در فاصله ۶۲ سال نوری قرار دارد.
• M۵
• M۱۶ ( سحابی ستون های آفرینش )
• تاج شمالی
• سپر
• دوشیزه
• زانوزده
• مارافسای
• عقاب
• کمان
مار (فیلم ۱۹۷۶). مار ( به هندی: Nagin ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۶ و به کارگردانی راچکومار کوهلی است. در این فیلم بازیگرانی همچون سونیل دات، فیروز خان، رینا روی، جیتندرا، وینود مهرا، ریکا، ممتاز، کبیر بدی، آریونا ایرانی، یوگتا بالی، رانجیت ایفای نقش کرده اند.
مار (فیلم ۲۰۰۶). مار ( به انگلیسی: The Serpent ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۶ و به کارگردانی اریک باربیر است. در این فیلم بازیگرانی همچون ایوان آتال، کلوویس کرنیاک، مینا هاپکایلا، پیر ریشار، سیمون آبکاریان، اولگا کوریلنکو و جان کلود بویلون ایفای نقش کرده اند.
مار (منطقةالبروج). مار ( 蛇 ) یکی از ۱۲ جانوری است که بنا بر تقویم چینی و تقویم مغولی هر ۱۲ سال یک بار در منطقةالبروج چینی و منطقةالبروج مغولی ظاهر می شود.
معنی کلمه مار در فرهنگ معین

معنی کلمه مار در دانشنامه آزاد فارسی

مار (اخترشناسی). مار (اخترشناسی)(Serpens)
مار
مار
(یا: حَیّه) صورت فلکی واقع در استوای آسمانی (← کرۀ آسمانی)، به شکل ماری که به دور بدن حوّا (مار افسای) پیچیده است. یگانه صورت فلکی است که به دو نیمه تقسیم می شود؛ سرِ مار در یک طرف حوا، و دُم مار در طرف دیگر قرار می گیرد. مهم ترین پدیدۀ این صورت فلکی سحابی عقاب است.
مار (جانوران). مار (جانوران)(snake)
مار
مار
خزندۀ زیرراستۀ مارها، از راستۀ مارسوسماران. این دسته شامل سوسماران نیز می شود. مارها بدنی طویل دارند، اما اندام حرکتی ندارند. این جانوران احتمالاً به ارث مانده از اجداد زیرزمینی اند. در ۱۹۹۶، گروهی از فسیل شناسان امریکایی و اسرائیلی مجموعه ای فسیلی را کشف و این فرضیه را طرح کردند که مارها از شکارچیان دریازی منشأ گرفته اند. یکی از تغییرات داخلی جالب توجه در مارها، فقدان یا کاهش بیش از حد شش چپ است. پوست مار با فلس هایی پوشیده شده است که در زیر بدن، یعنی محلی که تشکیل می شوند، بسیار عریض ترند. ۳هزار گونه مار در نواحی گرمسیری و معتدل یافت می شود، اما در نیوزیلند، ایرلند، ایسلند، و نزدیک قطب ها مار وجود ندارد. فقط سه گونه مار در بریتانیا یافت می شود: مار جعفری (افعی)، مار نرم و مار علفزار.
حرکت. به جز چند گونه، در دیگر گونه ها فلس به حرکت جانور کمک می کند. روی شیشه، جایی که فلس نمی تواند به سطح متصل شود، مار قادر به حرکت نیست. جلو رفتن احتمالاً ناشی از حرکت مواج، آکاردئونی، خزیدن، یا ترکیبی از این هاست.
حواس. دیدن جزئیات از فاصله ای محدود برای مار ممکن است، درنتیجه حرکت را بلافاصله می بیند. شنوایی محدود به درک لرزش های زمین است و جانور امواج صوتی را درک نمی کند. حس لامسۀ مار حساس است. علاوه بر حس بویایی از طریق مسیرهای بینی، زبانِ در نوسان مارها ذرات موجود در هوا را می گیرد و سپس آن ها را به اندام های خاص دهانی برای تشخیص می فرستد. در برخی از مارها (مارهای زنگی) حفره ای بین چشم و سوراخ بینی وجود دارد که به اشعه های مادون قرمز حساس و برای یافتن شکار خون گرم در تاریکی مفید است.
تولیدمثل. برخی مارها تخم گذار و برخی دیگر تخم گذار زنده زایند؛ به این معنی که تخم ها را در مجاری تخمک بر، تا کامل شدن دورۀ تکوین نگه می دارند. در هر دو مورد بچه مارها بلافاصله خودکفا می شوند.
گونه ها. بیشتر مارها متعلق به خانوادۀ کلوبریده، و در اصل بی آزارند، مار علفزار معمولی اروپا از آن جمله است، اما این خانواده شامل بوم سلنگ کشندۀ افریقایی Dispholidus typus نیز می شود. خانوادۀ مار های سمی عبارت اند از کبرا شامل کبراهای حقیقی، مارهای مرجانی برّ جدید، کبرای استرالیایی، سَرمِسی، و افعی کشنده؛ و مارهای دریایی. در میان مارهای ابتدایی خانواده بوآ ارتباطاتی با سوسمارها دارد و شامل بوآ، آناکوندا، و پیتون است. این مارها با فشار عضلانی شکار را می کشند، اما قربانی آن ها معمولاً جانوران کوچک اند. همۀ مارها گوشت خوارند و اغلب برای استتار بهتر هنگام شکار و به منظور محافظت از خود با محیط هم رنگ می شوند.
درمان مارگزیدگی. بنا به گزارشی در سپتامبر سال ۲۰۰۰، هر سال ۵۰هزار تا ۱۰۰هزار مرگ ناشی از مارگزیدگی در جهان به وقوع می پیوندد. سرم درمان مارگزیدگی ، یا ضد زهر مار با تزریق سم به جانورانی مثل اسب یا گوسفند تهیه می شود. خون این جانوران حاوی پادتن یا آنتی بادی می شود. با استخراج خون، سلول های قرمز آن را حذف می کنند. علاوه بر آنتی بادی های سمّ مورد نظر، بسیاری از آنتی بادی ها و پروتئین های دیگر نیز در سرم گنجانده می شود. این سرم ها اغلب، به سبب واکنش آلرژیک شدید، سبب بیماری سرمی در بیمار می شوند. تهیه و نگهداری سرم ضد مار بسیار هزینه بر است، در ضمن سرم هر یک از گونه های مار نیز اختصاصی است. هم اکنون راه های درمان به جز سرم، نیز تجربه شده اند، از جمله استفاده از تریپسین، آنزیم تخریب کنندۀ قوی پروتئین ها، که در برابر سم گروه کبراـ مومبا مؤثر است. در ۱۹۹۳، محققان ژاپنی و برزیلی مستقلاً پروتئینی در خون مارهای سمی کشف کردند که سم خود را خنثی می کند. هنگام آزمایش این پروتئین در استرالیا، از آن جا که این پروتئین از مار هدف گرفته شده بود آن را بازدارندۀ نوتشیز سکوتاتوس نام گذاری کردند. این مادۀ بازدارنده بر سم شش گونه مار دیگر مؤثر بود. در ایران، از راستۀ مارها هفت خانواده و ۷۷ گونه یافت شده است که ۶۸ گونۀ آن خشکی زی و نُه گونۀ دیگر دریایی اند و در آب های جنوب زندگی می کنند. از خانوادۀ مارهای کرمی شکل دو گونه؛ خانوادۀ مارهای خاکی دو گونه؛ خانوادۀ بوآها هشت گونه؛ خانواده گلوبریده ۴۲ گونه؛ و خانوادۀ افعی ها دوازده گونه در ایران شناسایی شده اند. مارها از لحاظ علوم زیست محیطی، به خصوص برای کشاورزان، جانورانی سودمندند زیرا گیاه خوار در این راسته یافت نمی شود و تغذیۀ آن ها از جانورانی است که برای کشاورزی زیان آورند. موش از آن جمله است که مبارزه با آن از طریق پخش سم در محیط و برهم زدن تعادل زندگی طبیعی است.

معنی کلمه مار در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مار (قرآن). مار نام حیوانی سمی است و در قرآن کریم در داستان عصای موسی (علیه السلام) از آن یاد شده است.
۱- حیه: به معنای مار است. «قال القها یا موسی. فالقاها فاذا هی حیة تسعی؛ فرمود ای موسی آنرا (عصا) بیانداز آنرا انداخت در دم ماری شد که به تندی حرکت می کرد.»۲- ثعبان: به معنای اژدها است. این کلمه تنها دو بار در قرآن مجید در باره عصای موسی که به اژدها مبدل می گردید، آمده است. در اقرب الموارد آمده: ثعبان نوعی از مارهای طویلی است بر نر و ماده هر دو اطلاق می شود، گویا برای سرعت خزیدن اژدها، به آن ثعبان گفته اند. «فالقی عصاه فاذا هی ثعبان مبین؛ پس عصای خویش را بیفکند و در دم اژدهائی آشکار شد.»

معنی کلمه مار در ویکی واژه

مارّ
جانوری است از راسته خزندگان با بدنی استوانه‌ای شکل و نرم که روی زمین می‌خزد و انواع مختلف دارد اعم از سمی یا غیرسمی.
ماد به زبان پارتی و مارک منقول در آثار مؤلفان ارمنی همان مادها هستند.
عنوانی است که در اول اسامی قدیسان آورند؛ مانند: مار بطرس. مار یعقوب
دکتر کزازی در مورد واژه ی مار می نویسد: ( ( در نماد شناسی ایرانی، مار نشانه ی رازآلود اهریمن و نماد تباهی و مرگ. از همین روی است که مار، در واژه نیز، از ریشه ای برآمده است که مرگ و مردن از آن بر آمده اند. در نگاره ی پر آوازه از مهر ( میترا ) که نمونه هایی بسیار از آن در باختر زمین یافت شده است، مهر، آنگاه که دشنه ای آخته در دست، بر پشت نر گاوی نشسته است و می خواهد او را پی کند، ماری از زیر تنه ی گاو سر بدر آورده است. گاو نماد گیتی و آفرینش پست خاکی و آبی است. مهر، چونان رهاننده، می خواهد آفرینش را از بند خاک و آب برهاند و گیتی را به مینو برساند؛ اما مار نماد نیروهای اهریمنی و گیتیگ است سر بر می آورد که در کار وی درنگ و دشواری در افکند. ) ) ( نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۷.
واژه ( مار ) یک واژه اوستایی است که در این زبان به دیسه یِ ( مَئیریَ ) واگویی می شده است؛چنانکه در رویه یِ 1072 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است
مادر
مار.
مرور کننده، گذرنده.
مار خوش خط و خال کنایه از: شخص حیله گر و نادرست.در مناطق آب خیز بسیار یافت میشود.

جملاتی از کاربرد کلمه مار

یک جرعه می نکرد دلم نوش از آن دو لب جانم به لب رسید ز درد سر خمار
میانش ز هستی گرفته کنار ز می نرگسش را گرفته خمار