مادرزادی

معنی کلمه مادرزادی در لغت نامه دهخدا

مادرزادی. [ دَ ] ( ص نسبی مرکب ) منسوب به مادرزاد. حالت و کیفیتی که در هنگام تولد وجود دارد. مقابل عارضی : اندر طفلی تری مادرزادی فزون باشد و اندر پیری تری مادرزادی سخت کم باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و فربهی که مادرزادی باشد سردی و تری بر مزاج غلبه دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و رجوع به مادرزادی شدن شود.

معنی کلمه مادرزادی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به مادر زاد : خوی مادر زادی .

معنی کلمه مادرزادی در فرهنگستان زبان و ادب

{congenital} [پزشکی] ویژگی حالت نابهنجاری که در بدو تولد تشخیص داده شود یا گمان رود که از بدو تولد وجود داشته است، خواه موروثی باشد و خواه معلول عوامل طبیعی

معنی کلمه مادرزادی در ویکی واژه

innato

جملاتی از کاربرد کلمه مادرزادی

بعد از اعتراضات گسترده در اردبیل، رسانه‌های رسمی و نزدیک به حکومت ایران دلیل مرگ اسرا پناهی را «بیماری قلبی مادرزادی» یا «خودکشی با قرص برنج» مطرح و مدعی هستند ارتباطی به اعتراضات جاری در ایران نداشته است. کانون صنفی معلمان اردبیل، شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان و علی دایی، فوتبالیست اردبیلی، این روایت حکومتی را رد می‌کنند.