مادر اندر
معنی کلمه مادر اندر در فرهنگ معین
معنی کلمه مادر اندر در فرهنگ عمید
معنی کلمه مادر اندر در فرهنگ فارسی
زن پدر، زن پدرغیرمادراصلی، نامادری، مادندر و مارندر و مایندر هم گفته شده
جملاتی از کاربرد کلمه مادر اندر
به دست و پای مادر اندر افتاد هزاران بوسه بر دستش همی داد
پدروارش از مادر اندر پذیر وزین گاو نغزش بپرور به شیر
مگر شیخ را مادر اندر گذشت مزاج وقار و قرارش بگشت
بود محبوس طفل شیرخواره به نزد مادر اندر گاهواره
نشانی شد اندر میان مهان نزاید چنو مادر اندر جهان
و از این گفت حق عزوجل، «ولیست التوبه للذین یعلمون السیات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الان» و چنین گفته اند که خدای تعالی را با هر بنده ای دو سرّ است: یکی آن وقت که از مادر اندر وجود آید گوید، «تو را بیافریدم پاک و آراسته و عمر به امانت به تو سپردم. گوش دار تا به وقت مرگ بازسپاری». و دیگر به وقت مرگ گوید، «بنده من اندر امانت چه کردی؟» اگر نگاه داشتی جزای آن بیابی و اگر ضایع کردی ساخته باش که دوزخ اندر انتظار است».
صد پدر صد مادر اندر حلم ما هر نفس زاید در افتد در فنا
برافشانم خدو آلوده چله در شکاف او چو پستان مادر اندر کام بچه خرد در چله
چونکه از خود دور افکندت پدر مادر اندر شاشدان کردت مقر