ماترک

معنی کلمه ماترک در لغت نامه دهخدا

ماترک. [ ت َ رَ ] ( ع اِ مرکب ) برجای مانده. آنچه مرده بجای ماند. ترکه.مرده ریگ. میراث. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مرده ریگ و میراث و ماترک در ردیف خود شود.

معنی کلمه ماترک در فرهنگ معین

(تَ رَ ) [ ع . ] (اِ. ) میراث ، آنچه که از شخص مرده به جا می ماند

معنی کلمه ماترک در فرهنگ عمید

اموالی که از مرده باقی مانده باشد، ارث.

معنی کلمه ماترک در فرهنگ فارسی

آنچه بجامانده، اموالی که ازمرده باقی مانده باشد
( اسم ) آنچه که از کسی ( مخصوصا مرده ) بجای مانده .
برجای مانده میراث

معنی کلمه ماترک در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:ارث

معنی کلمه ماترک در ویکی واژه

میراث، آنچه که از شخص مرده به جا می‌ماند

جملاتی از کاربرد کلمه ماترک

شیخ گفت: اوحی اللّه تعالی الی نبی من الانبیائه تزعم انک تحبنی فان کنت تحبنی فاخرج حب الدنیا من قلبک فان حبها و حبی لایجتمعان. پس شیخ گفت ماترک عبدفی اللّه شیئا الا عوضه اللّه خیرا منه و من لم یکن عیشه باللّه و لله فلا عده لموته. پس سایلی سؤال کرد یا شیخ ففیم الراحة؟ فقال الراحة فی تجرید الفؤاد عن کل المراد لان اللّه تعالی قال و فَضَّلنا هُم عَلی کَثیِرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْصِیْلاً ای فضلنا هم بان بصر ناهم بعیوب انفسهم و کذا قال رسول اللّه من زهد فی الدنیا اسکن اللّه الحکمة فی قلبه و نطق بها لسانه و بصره عیوب الدنیا و صاردآءها دوآءها و من قال لا اله الا اللّه فقد بایع اللّه و لایحل له اذا بایعه ان یعصیه و من لم یتنعم بذکره و امره فی الدنیا لم یتنعم برؤیته و جنته فی العقبی.
قوّت جان قافیه قل هو مرهم عقل میم ماترکوا
فتحعلی شاه قاجار در ۱۲۲۱ ق، داخل رواق‌ها را آینه کاری و کاشی کاری کرد و طلاهای منارهها را تجدید کرد. این کار در ۱۲۲۹ ق به اتمام رسید. بیست و شش سال بعد، معتمد الدوله منوچهر خان گرجی، از دولت مردان عصر قاجار، ایوان رواق جنوبی، شرقی و غربی را طلا کاری کرد. در ۱۲۸۲ ق شیخ العراقین، وکیل امیر کبیر، از ثلث ماترک میراث او تعمیراتی در آستان انجام داد و به بازسازی و تذهیب ایوان‌ها و آینه کاری حرم و رواق‌ها و کاشی کاری صحن پرداخت. یک سال بعد، ناصر الدین شاه ضریحی از نقره بر دو قبر ساخت و آن را جایگزین ضریح فولادی عصر صفوی کرد. برخی دیگر از دولت مردان دوره قاجار از جمله فرهاد میرزا، فرزند عباس میرزا، نیز در بازسازی و توسعه حرم نقش داشتند.