مائة

معنی کلمه مائة در فرهنگ عمید

۱. صد.
۲. سده.

معنی کلمه مائة در فرهنگ فارسی

۱ - صد جمع : مئات . مئون مئین . توضیح مائه باید نوشت کما فی اللسان و شرح الشافیه للرضی و جمع الجوامع ۲۳۹ - ۲۳۸ : ۳ ) ولی در رسم الخط عربی مئه نیز متداول است . ۲ - ( اسم ) قرن سده : مائه هیجدهم میلادی .
ده تا ده تا

معنی کلمه مائة در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
مئی (۱۰ بار)
صد. . خدا او را صد سال بمیراند . زن زنا دهنده و مرد زناکننده به هر یک صد تازیانه بزنید.

معنی کلمه مائة در ویکی واژه

عدد صد.
مئات و مآت.

جملاتی از کاربرد کلمه مائة

تعداد آیات احکام حدود ۵۰۰ آیه است. در این عدد مقداری اختلاف نظر نیز وجود دارد ولی مشهورترین آمار در این زمینه، ۵۰۰ آیه می‌باشد. تا جایی که فاضل تونی ادعا کرده که تا کنون آماری مخالف این عدد ندیده‌است و همچنین اسم بعضی از کتاب‌هایی که در زمینه آیات الاحکام تألیف شده بر اساس همین عدد بوده، مثل کتاب «النهایة فی تفسیر خمسمائة» و کتاب «منهاج الهدایة فی تفسیر خمسمائة آیة».
ابراهیم گفت إِنَّ فِیها لُوطاً از آن که در کار لوط اندوهگین بود با ایشان جدال در گرفت، گفت: أ رأیتم ان کان فیها عشرة ابیات من المسلمین تهلکونهم، فقالت الملائکة: لیس فیها غیر بیت من المسلمین، فذلک قوله: نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها ای نحن نعلم من فیها من المؤمنین و الکافرین. قال عبد الرحمن بن سمرة: انّ قوم لوط کانوا اربع مائة الف لَنُنَجِّیَنَّهُ، قرأ حمزة و الکسائی و یعقوب لننجّینّه بالتخفیف و قرأ الباقون بالتّشدید وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ ای الباقین فی العذاب.
گفته‌اند که: دل در نهاد آدمی بر مثال کعبه است، و نفس بر مثال مصطبه، و هر دو برابر یکدیگرند، در شبانروزی چندین بار آن نفس اماره در سرا پرده دل شبیخون برد، و آن دل چون مصیبت رسیده‌ای هر بار بتظلم بدرگاه عزت شود، هر بار از جناب قدم بدو این خلعت فرستند که: «ان للَّه تعالی فی کل یوم و لیلة ثلاثمائة و ستین نظرة فی قلوب العباد».
و رَوی عَمْرو بن الشَّرَید عَنْ أبیه رحمةاللّه علیهما انّه قال: «إستَنْشَدَنی رسولٌ اللّهِ صلّی اللّه علیه و سلم: هَلْ تَرْوی مِنْ اُمیّةَ بن أبی الصّلت شیئاً. فَاَنَشَدْتُه مائةَ قافیةٍ؛ کلّما مررتُ علی بیتٍ قال: هِیِهِ. فقال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلم کادَأنْ یَسْلِمَ فی شعرِه.»
ابوسهل عیسی بن یحیی بن ابراهیم المسیحی الجرجانی که به نام ابوسهل مسیحی گرگانی شناخته می‌شود، دانشمند و پزشک بزرگ ایرانی نیمهٔ دوم قرن چهارم و همدورهٔ ابن سینا است. او علاوه بر پزشکی در دانش‌های دیگر از جمله هندسه، ستاره‌شناسی، ریاضیات، شعر و حکمت نیز آثاری داشته است. برخی می‌گویند که او از استادان ابن سینا و ابوریحان بوده است. وی در خوارزم و در دربار ابوالعباس مأمون خوارزمشاه زندگی می‌کرد و در سال ۴۰۳ هجری که به همراه ابن سینا از خوارزم به خراسان می‌رفت، بر اثر طوفان شن در بیابان خوارزم درگذشت. مشهورترین کتاب او المائة فی الصناعة الطبیة نام دارد که کتابی بزرگ در پزشکی است.