مؤلف

معنی کلمه مؤلف در فرهنگ معین

(مُ ءَ لِّ ) [ ع . ] (ص فا. ) ۱ - گردآورنده ، فراهم آورنده . ۲ - نویسندة کتاب .

معنی کلمه مؤلف در فرهنگ عمید

نوشته ای که مطالبی در آن گردآوری شده، تٲلیف شده.
کسی که مطالب کتابی را گردآورده باشد، تٲلیف کننده.

معنی کلمه مؤلف در فرهنگستان زبان و ادب

{author} [سینما و تلویزیون، علوم کتابداری و اطلاع رسانی] [سینما و تلویزیون] کارگردانی که در مجموعۀ آثارش تفکر و جهان بینی خاصی، ازطریق تعامل میان مضمون و سبک، انعکاس می یابد [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] پدیدآوری که اثری را با گردآوری شواهد به قصد ارائۀ ترکیب...

معنی کلمه مؤلف در ویکی واژه

گردآورنده، فراهم آورنده.
نویسندة کتاب.

جملاتی از کاربرد کلمه مؤلف

برخی از مؤلفه‌ها که توسط بعضی از سازمان‌ها حرفه‌ای برای اخلاق حرفه‌ای مطرح می‌شود عبارتند از:
مؤلفان تو را باد تاجشان بر سر مخالفان تو را باد خاکشان به دهن
گفتم جلال دینی گفتا جلال یزدان گفتم که دین ز یزدان باشد مگر مؤلف
محرر این مقاله و مؤلف این رساله می گوید: تحریر این کتاب که موسوم است به اخلاق ناصری در وقتی اتفاق افتاد که به سبب تقلب روزگار جلای وطن بر سبیل اضطرار اختیار کرده بود، و دست تقدیر او را به مقام خطه قهستان پای بند گردانیده، و چون آنجا، به سببی که در صدر کتاب مسطور است، در این تألیف شروع پیوست به موجب قضیه
شعر مؤلف کتاب:
بود او مؤلف و بس بکتابهای دیرین بود او مربی و بس بمربیان آئین
در تفسیر نیشابوری، پیرامن آیه ی: «یاایها الانسان ماغرک بربک الکریم؟» از قول مؤلف کتاب آمده است که: در آغاز جوانی، چونان خفته ای دیدم که قیامت فرا رسیده است.
، هر یک از مؤلفه‌های بردار اسپین آن می‌تواند مقادیر
مؤلف کتاب گوید: محمد، مشهور به بهاء الدین عاملی را عزم جزم شد که در نجف اشرف کفشگاهی برای زایران حرم مقدس بسازد و بر آن این دو بیت را که خاطر ضعیف آن را پرداخته است برنویسد:
چو کار بزم سگالی مؤلف جودی چو کار رزم سگالی مصوّر ظفری
گفتم که دین احمد با نور پاک یزدان نبود مؤلف اما دایم بود مردف
بودن دال پیش او بنگار عرب اندر عجم مؤلف کن
مؤلفهٔ جمعیت یک الگوریتم فرهنگی تقریباً مشابه همین مؤلفه در الگوریتم ژنتیک است.