مؤاخذت

معنی کلمه مؤاخذت در ویکی واژه

بازخواست و عقوبت به سبب گناه.

جملاتی از کاربرد کلمه مؤاخذت

نزاریا نظر بی غرض کنی که خدای همین گناه کسی را مؤاخذت نکند
ملک دانشمند را مؤاخذت کرد و معاتبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی.
مؤاخذت نرود ورنه باور است ترا بکوب خاک و بکش مردم و بکش لشکر
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بعد از آن که استغفار از بهر مشرکان که بر کفر مرده بودند حرام گشت بآن آیت که: ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ قومی مؤمنان که پیش از نهی استغفار کرده بودند ترسیدند که اگر ایشان را در آن، مؤاخذت باشد، رب العالمین تسکین دل ایشان را درین آیت بیان کرد که ایشان را در آنچه کردند مؤاخذت نیست که آن نیز ایشان را نگفته بودند که روا نیست. فقال تعالی: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ یعنی لیوقع الضلالة فی قلوبهم بعد الهدی.
اگر ز خاک محبان غبار برخیزد مؤاخذت نکند هیچکس حبیبان را