مأکول
معنی کلمه مأکول در لغت نامه دهخدا

مأکول

معنی کلمه مأکول در لغت نامه دهخدا

ماکول. ( ص ) گلوبنده و مردی قوی اندام و کارکن باشد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 316 ). به معنی شکم خواره و پرخور هم آمده است. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) :
قلیه کردم زود و آوردمش پیش
تا بخوردند آن دو ماکول نهنگ.
علی قرط ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 316 ).
|| هرچیز که بر گلو بندند همچون رسن و طناب. ( برهان ). هرچیز که بر گلو بندند مانند ریسمان و طناب و جز آن. ( ناظم الاطباء ). اینکه در برهان می نویسد: «هرچیز که بر گلو بندند...» غلط است. گلوبنده را که به معنی شکم پرست است به معنی بسته به گلو تصور کرده است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). معنی «گلوبنده » را به «گلوبند» تحریف کرده به معنی رسن و طناب گرفته اند و بعضی خود کلمه را به صورت «مالول » آورده اند. ( فرهنگ فارسی معین ). در نسخه لغت فرس متعلق به آقای نخجوانی آمده : «ماکول گلوبنده و بسیارخوار بود». درنسخه لغت فرس چ هرن آمده : «ماکول گلوبنده باشد یعنی بسیارخوار» و ظاهراً همین معنی صحیح است ، چه شاهد مذکور از علی قرط آن را تأیید می کند. و بعدها «گلوبنده » را به «گلوبند» تصحیف کرده اند... مؤلف برهان هر دو معنی را آورده است. جهانگیری و رشیدی «مالول » به این معنی ( و معنی غلامی که مرتبه بزرگ یافته باشد و رئیس غلامان بود ) آورده اند و رشیدی پس از نقل اقوال مختلف گوید: «حاصل آنکه در این لغت اضطراب بسیار و اختلاف بیشمار کرده اند، واﷲ اعلم ». ( از حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به مالول شود. || غلامی را نیز گویند که به مرتبه بزرگی رسیده باشد و به این معنی به جای کاف لام هم هست. ( برهان ). غلامی را گویند که به مرتبه بزرگ رسیده باشد و در فرهنگ جهانگیری آمده که صاحبان فرهنگ تفصیل آن را کلوبنده نوشته اند به کاف عربی چه کلو به معنی بزرگ است و هندوشاه و حافظ اوبهی گلوبند را به کاف فارسی دانسته و به رسن تفسیر کرده اند و حال آنکه ایشان را غلط عظیم افتاده. اما شمس فخری ماکول به معنی رسن آورده... و در نسخه وفائی به معنی پرخوار و اکول گفته است و در نسخه ٔمیرزا «مالول » شکم بنده و بنده بلند مرتبه معنی کرده حاصل آنکه در این لغت اختلاف بیشمار کرده اند واﷲ اعلم بالصواب. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). «گلوبنده » را درمعنی اول لغت «کلوبنده » یعنی بزرگ بنده و بنده بلند مرتبه خوانده و چنین معنی کرده اند. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به معنی اول و کلو شود.

معنی کلمه مأکول در فرهنگ معین

( مأکول ) (مَ ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) خورده شده . ۲ - (ص . ) قابل خوردن . ۳ - خوشمزه ، لذیذ.
(ص . ) شکمخواره ، پرخور.

معنی کلمه مأکول در فرهنگ عمید

شکم پرست، پرخور.
۱. قابل خوردن، خوردنی.
۲. [مقابلِ آکل] [قدیمی] خورده شده.
۳. (اسم ) [قدیمی] خوراک.

معنی کلمه مأکول در فرهنگ فارسی

خورده شده، خوردنی، قابل خوردن
۱- ( اسم ) خورده شده : جمله عالم آکل و ماکول دان باقیان را مقبل و مقبول دان . ( مثنوی . نیک.۲ ) ۴ : ۳- ( صفت ) قابل خوردن خوردنی مقابل غیرماکول . ۳- طعام خوراک خواربار جمع : ماکیل : و خواربار یعنی ماکول این شهر از شهرها وولایتها برند .
خورده شده

معنی کلمه مأکول در دانشنامه عمومی

ماکول (شیلی). ماکول ( به اسپانیایی: Macul ) یک شهرستان در شیلی است که در استان سانتیاگو واقع شده است. ماکول ۱۲٫۹ کیلومتر مربع مساحت و ۱۱۲٬۵۳۵ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه مأکول در فرهنگ معین

معنی کلمه مأکول در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّأْکُولٍ: خورده شده (عصف ماکول به معنای برگ زراعتی ، مثل گندم است که دانههایش را خورده باشند ، و نیز به معنای پوست زراعتی است مانند غلاف نخود و لوبیا ، که دانهاش را خورده باشند ، و منظور آیه این است که اصحاب فیل بعد از هدف گیری مرغان ابابیل به صورت جسدهایی بی...
معنی عَصْفِ: سبوس - غلاف و پوسته دانههای خوراکی نظیر گندم و جو و برنج - برگ زراعت - کاه (عصف ماکول به معنای برگ زراعتی مثلا گندم است که دانههایش را خورده باشند ، و نیز به معنای پوست زراعتی است مانند غلاف نخود و لوبیا ، که دانهاش را خورده باشند یا منظور کاه جوی...
ریشه کلمه:
اکل (۱۰۹ بار)

معنی کلمه مأکول در ویکی واژه

خورده شده.
قابل خوردن.
خوشمزه، لذیذ.

جملاتی از کاربرد کلمه مأکول

گرفته چون شترِ مست راهِ بادیه پیش نه طبع مایلِ مشرب نه راغبِ مأکول
قیمت سرای بقا نه بآن است که در او مأکول و مشروب است. قیمت و شرف وی بآنست که رقم تقریب حق دارد و سمت تخصیص که: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
که در سینه پیکان تیر تتار به از ثقلِ مأکولِ ناسازگار
قوله تعالی: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» ای شرّفناهم و اکثرنا لهم الکرامة، و قیل نسبناهم الی الکرم ما فرزندان آدمی را گرامی کردیم که ایشان را صورت نیکو دادیم و قد و قامت راست با عقل و با نطق و با تمییز و آنکه مردان بمحاسن آراسته و زنان بگیسوان. ابن عباس گفت در تفسیر این آیت: کلّ شی‌ء یتناول مأکوله بفیه من الارض الّا ابن آدم فانّه یتناول الطعام بیده و یرفعه الی فیه.
گفت: هرچه باشد ما را شاید که غریبیم و برگذر و چندانکه از مأکولات بر شمارد،گفت: ندارم. بعد از آن هر کجا کسی از این نوع سخن گفتی، گفتمی بقال خرزویل است.
ای علم افراشته، در راه دین از چه شد مأکول و ملبوست چنین؟
در دهه ۳۰ شمسی به این میوه ثریا نیز گفته می‌شد. در فرهنگ دهخدا از آن با عنوان انبهٔ ژاپنی . [اَم ْ ب َ/ب ِ ی ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) یاد شده که درختی زینتی است که میوهٔ مأکول دارد و در باغات مازندران و کرج جدیداً کاشته شده‌است.