( مآخذ ) مآخذ. [ م َ خ ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَأخَذ. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به مأخذ شود. || دامها. ( از اقرب الموارد ). - مآخذالطیر ؛ دامها و جز آن که بدان مرغان را صید کنند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جاهایی که مرغان را گیرند. ( از اقرب الموارد ). مأخذ. [ م َءْ خ َ ] ( ع اِ ) مکان اخذ. ( ناظم الاطباء ). جایی که چیزی را از آن گیرند. ( غیاث ). جای گرفت. ج ، مآخذ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || محل صدور چیزی و مصدر و اصل و بنیاد و سرچشمه. ( ناظم الاطباء ). منبع. مدرک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در اصطلاح نگارش اصل و منبعی که از آن برای موضوعی استفاده کنند. ج ، مآخذ. || منهج. ( اقرب الموارد ). روش. || مکان گردش. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه مأخذ در فرهنگ معین
( مآخذ ) (مَ خِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مأخذ. ( مأخذ ) (مَ خَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جای گرفتن چیزی . ۲ - مصدر و اصل و بنیاد. ج . مآخذ.
معنی کلمه مأخذ در فرهنگ عمید
( مآخذ ) = مٲخذ ۱. منبع، اصل و ریشه. ۲. نوشته یا کتابی که فرد مطلبی را از آن بگیرد.
معنی کلمه مأخذ در فرهنگ فارسی
جمع ماخذ، منهج، مسلک، روش، جای گرفتن چیزی ( اسم ) ۱- جایی که از آن چیزی گیرند . ۲- مسلک روش . ۳- منبع اساس : ماخذ این قول کتاب ... است جمع : ماخذ .
معنی کلمه مأخذ در فرهنگستان زبان و ادب
مآخذ [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] ← مراجع
معنی کلمه مأخذ در ویکی واژه
جای گرفتن چیزی. مصدر و اصل و بنیاد. مآخذ.
جملاتی از کاربرد کلمه مأخذ
لَوْ کانَ عَرَضاً قَرِیباً این آیت در شأن منافقان آمد که تخلّف کردند بیعذری بغزا نرفتند رب العالمین نفاق ایشان آشکارا کرد گفت لو کان المدعوّ الیه شیئا من منافع الدّنیا قریب المتناول سهل المأخذ.
وی از عالمان نحو زبان عربی است و «الکتاب» وی، از مهمترین کتاب حاوی صرف و نحو عربی و از منابع و مأخذ قابل اطمینان است.
بر اساس اسناد دیده شده توسط رویترز این «اسرار» متعاقباً به مراجع قانونی در سراسر کشور آمریکا داده میشوند تا تحقیق، رسیدگی و بازجوییهای جنایی و کیفری در آمریکا انجام شود. پس از آن، از مأموران فدرال خواسته میشود تا محاکمات بازجویی را «بازسازی» کنند تا مأخذ اطلاعات را پنهان کنند.
نبوت مر مقید راست مأخذ ولایت مر مجرد راست مبدا
دربارهٔ وفات وی در منابع به نقل از مأخذی نامعلوم گفته شده که او در سال ۳۸۱ در ری درگذشته است، ولی با توجه به اینکه ابن ندیم از او با عبارت «قریب العهد» یاد کردهاست، وی باید مدتی پیش از سال ۳۷۷ وفات یافته باشد.
مطلبش سخت چون گهر در کان مأخذش سهل چون هوا در جان
دربارهٔ «ادیب کرمینی» (درگذشته در ۱۳ صفر ۵۵۶) ادیب و لغتشناس سدهٔ ششم هجری تاکنون آگاهیهای اندکی در دست بوده است و بیشتر پژوهشگران عمدتاً بر اطلاعات موجود در تنها نسخهٔ شناسایی شدهٔ کتاب تکملةالاصناف و یک مأخذ جنبی دیگر تکیه داشتهاند، اما با جستوجو در مآخذ دیگر، آگاهیهای بیشتری از او به دست آمدهاست.
مأمن و مأخذش نتیجهٔ جان مَنظر و مَخبرش دریچهٔ جان
یکی از چارچوبهای عمده مأخذ ما در برنامهریزی ارتباطات اقناعی روانشناسی است. نقطه شروع فرمول م اُ پ است.
مأخذ کل، قدرت بیمنتهی است بیکم و بیکیف و أین و متی است