معنی کلمه مأثر در لغت نامه دهخدا
بجز سخا و کرم نیست در دلش سودا
چنین بود به حقیقت مآثر سؤدد.سوزنی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).و آسمان معالی را به محامد و مآثر برافراشتی و مناقب خویش را نجوم ثواقب سپهر ایام گردانیدی. ( تاریخ بیهق ص 82 ).
زهی به تقویت دین نهاده صد انگشت
مآثر ید بیضات دست موسی را.انوری.اگر درمحامد اخلاق و مآثر اعراق این پادشاه... خوض و غور شود... ( سندبادنامه ص 17 ). و آن چندان مساعی حمید و مآثر مرضی که... ( سندبادنامه ص 18 ). از مساعی حمید و مآثر مرضی و مشکور... ( سندبادنامه ص 7 ). مزین به مناقب شاهی و محلی به مآثر پادشاهی ( سندبادنامه ص 250 ). سلطان روز بروز آثار مآثر و انوار مفاخر او را در تزایدمی دید. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 397 ). این مسند جز از بهر آرایش به مآثر و معالی او ننهاده اند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 357 ). از انوار مآثر ومفاخر او بهره ای تمام یافته. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 437 ). و اهل تمیز را اندک از بسیار بود و رمزی در تقریر فضایل و مآثر وافی. ( ترجمه تاریخ یمینی چ شعار ص 275 ). میان اقران جنس خویش به انواع محامدو مآثر شهرتی هرچه شایعتر داشته است. ( مرزبان نامه ص 257 ). اشارتی راندند که برای تخلید مآثر گزیده و تأیید مفاخر پسندیده پادشاه وقت... تاریخی می باید پرداخت. ( جهانگشای جوینی ). صیت محاسن ایام و لطایف اکرام آل برمک را به خاک افکنده و جراید عواید و دفاتر مآثر آل فرات را به آب فرو داده. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 1 ). او را آثار عظیم باقی است ، در ذکر مآثر او مجلدات پرداخته اند. ( تاریخ گزیده ).