لیچ
معنی کلمه لیچ در فرهنگ عمید
* لیچ شدن: (مصدر لازم ) خیس شدن.
معنی کلمه لیچ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه لیچ در دانشنامه عمومی
معنی کلمه لیچ در ویکی واژه
آبکشیده؛ آبافتاده؛ خیس.
جملاتی از کاربرد کلمه لیچ
آئرونین در ستون چینهشناسی پس از عصر رودانین و پیش از تلیچین جای دارد.
به آتش به دل گشت مشتی شرار کلیچه شد آن سیم کاووس وار
و گر نه نان به بهای کلیچه باید خورد چو وصف آن تو هم از صاحب دکان شنوی
بریخت سونس یاقوتی از کلیچه نور بسود جوهری آسمان به سوهان لعل
با گریه تا برون کُنَدَم مُدَّعی ز بزم یاد آرَدَم به خندهٔ بیجا به غلغلیچ
قرصهٔ مه کلیچهٔ سیم است عقربش صیرفی نمیشاید
شش عضو استیاس-۹ بزرگترین ماموریت از نظر اعضا در زمان خود بود. جان یانگ در نقش فرمانده، دومین پروازش را با شاتل تجربه میکرد. برایان کی لیچنبرگ و اولف مربولد نیز متخصصین بارگذاری بودند و اولین دو نفری بودند که غیرآمریکایی بودند و در پروازی از شاتل حضور داشتند.
ادموند لاندو در برلین متولد شد. پدرش لئوپولد لاندو، متخصص زنان و مادرش یوهانا جاکوبی بود. لاندو ریاضیات را در دانشگاه برلین فرا گرفت و در سال ۱۸۹۹ دکترای خود را دریافت کرد و در سال ۱۹۰۱ مدرک تحصیلی خود (مدرک فوق دکتری مورد نیاز در دانشگاههای آلمان) را دریافت کرد. پایاننامه دکتری وی ۱۴ صفحه بود. در سال ۱۹۰۵ با ماریان ارلیچ، دختر زیستشناس پل ارلیچ ازدواج کرد، که در سال ۱۹۰۸ جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را دریافت کرد.
از مشک و عنبرْ خطّ بَکشیِهْ رُو تَیْ تارِ عَنکبوتْ وَنّهْ ملیچهیِ پَیْ
وز کلیچه هزار جنس غریب پرورش یافته به روغن و طیب
الیچه ۱۴ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۷۴۸ نفر جمعیت دارد و ۲۵۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شدهاست.
سگ کلیچه کوفتی در زیر پا تخمه بودی گرگ صحرا از نوا
استانیسلاو لیودکویچ (اوکراینی: Станіслав Пилипович Людкевич؛ ۲۴ ژانویهٔ ۱۸۷۹ – ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۹) موسیقیدان اهل اوکراین (اتریش-مجارستان) بود. وی در گورستان لیچاکیو به خاک سپرده شد.
الکساندر ویکتورویچ ایلیچوسکی(به روسی: Александр Викторович Иличевский) (زاده ۲۵ نوامبر ۱۹۷۰ در سومقاییت، جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان) نویسنده و شاعر روس زبان، دارنده جایزه بروکر روسی در سال ۲۰۰۷ به خاطر کتاب ماتیس و جایزه بولشایا کنیگا (کتاب بزرگ) در سال ۲۰۱۰ برای کتاب آن ایرانی است.
گر چرخ را کلیچهٔ سیم است و قرص زر گو باش چشم گرسنه چندین چه ماندهای
یک کلیچه یافت آن سگ در رهی ماه دید از سوی دیگر ناگهی