لیوه
معنی کلمه لیوه در لغت نامه دهخدا

لیوه

معنی کلمه لیوه در لغت نامه دهخدا

لیوه. [ لی وَ / وِ ] ( ص ) فریبنده و چالاک. ( آنندراج ). فریبنده و چاپلوس. لوس. ننر. مردم مزاح دوست. ( برهان ). خنک و بی مزه. || صاحب آنندراج گوید: احمق و نادان و هرزه گو و هرزه گرد :
بیدرد و ناتلنگ و تلنگی و لیوه اید
آن درد کو که باخبر ازدرد ما شوید.یحیی کاشی.من چون ستور بی کس بی آبروی ریش
در پهن دشت دهر چرم خاک لیوه ای .مسیح کاشی.لیوه آئین نیز خوانند :
غیر را نتوان بآب و آتش از تو دور کرد
ای خنک ای لیوه آئین ای سریشم اختلاط.باقر کاشی.

معنی کلمه لیوه در فرهنگ معین

(وَ یا وِ ) (ص . ) ۱ - فریبنده و چاپلوس . ۲ - لوس ، بی مزه . ۳ - هرزه گو، هرزه گرد.

معنی کلمه لیوه در فرهنگ عمید

۱. فریبنده.
۲. چاپلوس.
۳. احمق و نادان.
۴. هرزه گو.
۵. هرزه گرد.

معنی کلمه لیوه در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- فریبنده و چاپلوس . ۲- لوس خنک بیمزه . ۳- هرزه گو هرزه گرد : بی درد و ناتلن گ و تلنگی و لیوه اید آن درد کو که با خبر از درد ماشوید . ( یحیی کاشی لغ. )

معنی کلمه لیوه در دانشنامه عمومی

لیوه ( به عربی: لیوة ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان بسکره واقع شده است. لیوه ۱۵٬۹۶۰ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه لیوه در ویکی واژه

فریبنده و چاپلوس.
لوس، بی مزه.
هرزه گو، هرزه گرد.

جملاتی از کاربرد کلمه لیوه

در بخش هموار این منطقه که گود احمدلیوه نام دارد، چشمه‌های زیادی جاریست مثل چشمه سرتنگ، چشمه مروارید و چشمه خونی.
آن رهی که پخته سازد میوه را و آن رهی که دل دهد کالیوه را
نشدی دربدر زن بیوه شده از مرگ شوی کالیوه
بدو گفت کالیوه شد هوش من مدم بیش ازین باد در گوش من
همه ذرات پریشان ز تو کالیوه و شادان همه دستک زن و گویان که تو در خانه مایی
هر سری را که خدا خیره و کالیوه کند صدر جنت بهلد سوی سقر بگریزد
کالیوه‌ شد هنرور و نستوده شد هنر افسانه گشت دانش و بی‌مایه شد کمال
احمدلیوه منطقه‌ای میان شهرستان فارسان و اردل در استان چهارمحال و بختیاری می باشد. این منطقه از قله ۳۳۱۸ متری پرجفت شروع و تا نزدیکی‌های سرپیر ادامه دارد.
نعرهٔ خاتون پی تسکین آنان بیشتر مرمرا کالیوه و آسیمه و شیدا کند
به دلیل وجود کوهِ احمدلیوه در آن، این منطقه نیز احمدلیوه نام گرفته‌است.
۵-مستر اختلاف زمان (مثبت یا منفی) را به اسلیوها می‌فرستد که یا به زمان خود افزوده یا از زمان خود بکاهند.
زوِ م چو واش خللیوه زمم حو بورضی ربوه
همه ذرات پریشان همه کالیوه و شادان همه دستک زن و گویان که تو خورشیدلقایی
۲-مستر مانند الگوریتم کریستینز، از اسلیوها زمانشان را سؤال می‌کند.
چون نضر گفت: إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ. مصطفی ص گفت: ویحک یا نضر، انّ هذا کلام اللَّه و تنزیله، فرفع النضر راسه الی السماء، و قال: اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ‌، ای: ببعض ما عذّبت به الامم الماضیه، حمله شدة عداوته للنبی ص علی اظهار مثل هذا القول، لیوهم انّه علی بصیرة من امره و غایة الثقة علی امر محمد ص انّه لیس فی حق.
شبی مست شد و آتشی برفروخت نگون بخت کالیوه، خرمن بسوخت