معنی کلمه لیموئی در لغت نامه دهخدا
چهره ام دور از بهار خطش
شد خزان همچو رنگ لیموئی.( آنندراج ).قاری این والای لیموئی به غایت روبرست ( ؟ )
من ندانم از چه شد اینگونه نارنجی مزاج.نظام قاری ( دیوان البسه ص 54 ).|| گرد و خرد. به حجم و شکل لیمو: پستانی لیموئی. پستانهای لیموئی. || لیموفروش.