لیسه. [ س َ / س ِ ] ( اِ ) قسمی کرم انگل درخت سیب و گوجه. حشره ای است آفت درخت سیب و گوجه که درخت را با تنیده چون تار عنکبوت پوشد و پروانه آن سفید و خالدار است. کرمی که بر روی برگها نشیند و ازتار بسیار نازکی خود را پوشد و برگ را خورد. بعض موارد آن را غنج گویند. آفتی است درخت سیب و گوجه را، در اول کرمی است و چون کامل شود پیله سفیدرنگ تند ودر میان آن تبدیل به عروسک گردد و سپس به پروانه خود مسخ شود. || سنگی در آغل که بر سر آن نمک نهند لیسیدن دواب را. جائی که ستور را نمک گذارندتا بلیسد بجای نمک گاو و گوسفند و غیره. || ( ص ) احمق به لهجه اصفهان. ( محاسن اصفهان ص 90 ). لیسه. [ س ِ ] ( اِخ )دهی از بخش مینودشت شهرستان گرگان واقع در هزارگزی جنوب مینودشت. کوهستانی و معتدل. دارای 210 تن سکنه.آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات ، ابریشم ، حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه ابریشمی و کرباس و شال و چادرشب و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
معنی کلمه لیسه در فرهنگ معین
(س ) (اِ. ) نوعی آفت درختانی مانند سیب و گوجه . (سَ یا س ) (اِ. ) سنگی که در آغل نسب کنند و بر سر آن نمک نهند تا چارپایان بلیسند. ( ~ . ) (اِ. ) ورقه ای است فولادی که سطح چوب را برای بطانه و رنگ هموار می کند.
معنی کلمه لیسه در فرهنگ عمید
پروانۀ کوچکی با بال های سفید یا خاکستری که بیشتر در روی درختان سیب، گوجه، و آلو به سر می برد و روی برگ ها تارهایی می تند و از شیرۀ آن ها تغذیه می کند و خسارت بسیار وارد می سازد.
معنی کلمه لیسه در فرهنگ فارسی
جایگاهی بود در آتن که ارسطو در آنجا تدریس میکرد . ( اسم ) ورقه ایست فولادی که سطح چوب را برای بطانه و رنگ هموار می کند . یا لیسه بطانه کردن . ۱- چوب را برای رنگ آماده کردن . ۲- پودر و ماتیک مالیدن خانمها بصورت . دهی از بخش مینو دشت شهرستان گرگان واقع درهزار گزی جنوب مینو دشت ٠ کوهستانی ٠ معتدل . زبان فارسی . آب از چشمه سار . محصول غلات و ابریشم و حبوبات و لبنیات . شغل اهالی زراعت وگله داری . صنایع دستی زنان بافتن پارچ. ابریشمی و کرباس و شال و چادر شب و راه مالروست .
معنی کلمه لیسه در دانشنامه عمومی
لیسه (آموزش). لیسه واژه ای فرانسوی ( Lycée ) است که به یک دورهٔ تحصیلی گفته می شود. در فرانسه دانش آموزان سه سال در این مقطع از سن ۱۵ تا ۱۸ به تحصیل مشغول هستند. واژهٔ فرانسوی لیسه lycée از واژهٔ یونانی لوکه یون λύκειον ( آکادمی ارسطو ) گرفته شده است. لیسه (جانور). لیسه یا لیسک ( به انگلیسی: Slug ) گونه ای از شاخۀ نرم تن و ردۀ شکم پایان است. لیسه ها درواقع نوعی حلزون هستند که بدون صدف یا دارای یک صدف تقلیل یافته هستند و به نام راب هم شناخته می شوند. این جانوران تقریباً تمام فعالیت خود را در شب انجام می دهند و با طلوع آفتاب به پناهگاه های خود بازمی گردند و به ندرت در طول روز دیده می شوند. لیسه ها در شب بیشتر فعال هستند زیرا به گرما و نور حساس هستند و در طول روز از این عوامل محیطی دوری می کنند. رفتار لیسه ها تحت تأثیر سطوح رطوبت هم هست و زمانی که هوا و خاک مرطوب هستند، فعال تر هستند، که احتمال وقوع آن در شب بیشتر است. علاوه بر این، لیسه ها گیاهخوار هستند و از برگ ها و سایر مواد گیاهی تغذیه می کنند، بنابراین زمانی که هوا خنک تر و خشک تر است، به احتمال زیاد برای تغذیه بیرون می روند. این شرایط خطر کم آبی را کاهش می دهد و به لیسه کمک می کند تا انرژی خود را حفظ کنند و از آن برای جستجوی غذا استفاده کنند. به علاوه در طول شب تعداد شکارچیان کمتری هم هستند که می توانند آنها را تهدید کنند. لیسه ها ممکن است تا ۱۵ سال عمر کنند. رطوبت برای این جانوران از اهمیت زیادی برخوردار است، از این رو در شرایط کمبود رطوبت در محل های مرطوب در سایه که جریان هوا نیز کم باشد پنهان می شوند تا بتوانند رطوبت بدن خود را حفظ کنند و ممکن است برای مدت طولانی به خواب بروند بیشتر بدن لیسه ها را آب تشکیل می دهد و از آنجاکه دارای پوشش سراسری در تمام نقاط بدن خود نیستند به راحتی آب بدن خود را از دست می دهند و با تولید دو نوع مخاط ( ۱ - آبکی و نازک ۲ - ضخیم و چسبناک ) از بدن خود محافظت می کنند همچنین پاهای لیسه مخاطی ترشح می کنند که به لیسه در چسبیدن به سطوح با شیب های بالا کمک می کنند. لیسه ها در قسمت سر دارای ۲ جفت شاخک هستند، یک جفت از شاخک ها بلندتر و به نور حساس اند و چشم های لیسه در انتهای آن ها قرار دارند. شاخک های کوتاه تر مسئول بویایی هستند. این شاخک ها توانایی جمع شدن را دارند و درصورتی که از بین بروند دوباره رشد خواهند کرد. در زیر شاخک ها، دهان قرار دارد که دارای اندام جونده است، البته یک بخش برآمده و شاخ مانند برای سائیدن و تراشیدن غذا نیز کارایی دهان را تقویت می کند. در سمت راست بدن لیسه ها اندام برای تنفس قرار دارد که در هنگام تنفس قابل مشاهده است. لیسه (شهرستان گووداپ). لیسه ( به لاتین: Lisy ) یک روستا در لهستان است که در گمینا بانگه مازورسکیه واقع شده است. لیسه ۲۶۰ نفر جمعیت دارد. لیسه (هلند). لیسه ( به هلندی: Leiden ) شهری در غرب هلند جنوبی است.
معنی کلمه لیسه در ویکی واژه
نوعی آفت درختانی مانند سیب و گوجه. سنگی که در آغل نسب کنند و بر سر آن نمک نهند تا چارپایان بلیسند. ورقهای است فولادی که سطح چوب را برای بطانه و رنگ هموار میکند.
جملاتی از کاربرد کلمه لیسه
اسدالله شریفی زاده ۱۹۶۵ یا ۱۹۷۰ از ولسوالی خلم ولایت بلخ میباشد. ایشان تحصیلات مدرسهای خود را در شهر خود و در لیسه انصاری کابل فارغالتحصیل شد. پس از تحصیلات بیشتر فعالیت تجاری داشتهاست.
کز حد مسقو قرال روس به ناگاه رو به ولایات لیسه و خزر آمد
نرخ با سوادی وردک ۲۵٪ است. در ولایت میدان وردک ۱۷۲٬۸۹۲ هزار دانش آموز که از جمع آنها ۴۴٬۷۹۱ دختر است در ۴۵۰ باب مکتب ابتداییه، متوسطه و لیسه مصروف فراگیری تعلیم هستند که امور تدریسی آن توسط ۴٬۷۲۹ تن استاد پیش برده میشود.
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تاهت القلوب بسماع بسم اللَّه، طابت القلوب بشهود بسم اللَّه، غابت القلوب بظهور بسم اللَّه، طوبی لمن حدیثه فی اللَّه، و جلیسه هو اللَّه.
و روی ان اللَّه عزّ و جلّ اوحی الی یحیی بن زکریا. یا یحیی اذا والیت عبدی انبتت الحکمة فی صدره لم یسکن الی غیری و کیف یسکن و انا جلیسه، یا یحیی اذا والیت عبدی، انیتت الحکمة فی صدره، فنبت الاصل فی القلب و نطق الفرع باللسان.
احمدالله موحد زاده ۱۳۵۰ از ولسوالی وایگل ولایت نورستان است. وی تحصیلات متوسطه خود را در لیسه/دبیرستان ابن سینا در پیشاور پاکستان و تعلیمات دینی خود را از دانشگاه جمعیت اسلامی پاکستان در سال ۱۳۷۴ به اتمام رسانید.
دوستان را نواختست و دشمنان را سیاست. میگوید: ای شما که مؤمناناید فرمان ما را گردن نهادگان، و دوستی ما را بجان و دل خواهان، چون کافران مباشید، و خوی ایشان مگیرید، و راه ایشان مروید! ایشان بیگانگاناند و شما آشنایان، ایشان راندگاناند و شما خواندگان. ایشان حزب شیطاناند و شیطان را مهمان: أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ. شیطان ایشان را میخواند تا بدوزخ کشد و بکام خود کند، إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِیرِ. و شما که مؤمناناید حزب خدااید، و خدا را مهمان! امروز از آنجا که عرفان و فردا در فردوس جاودان! أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. اللَّه شما را میخواند بدعوت تا بنوازد بمغفرت و رحمت، یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ و شما را رحمت و مغفرت به از جهان و هر چه در جهان. اینست که رب العالمین گفت: لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. و این بس عجب نیست که مؤمنان را بفضل خود بمغفرت خود رساند. ازین عجبتر آنست که دوستان را بلطف خود به حضرت احدیت خود برد. این است که گفت تعالی و تقدس: وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللَّهِ تُحْشَرُونَ. اذا کان المسیر الی اللَّه طاب المسیر الی اللَّه، طوبی لمن کان مسیره الی اللَّه، و حدثیه فی اللَّه، و جلیسه هو اللَّه، و اللَّه لا اله الا اللَّه!
سید احمد شاه سادات زاده ۱۹۷۱ میلادی از روستای قلعه شاهی ولسوالی/شهرستان درهنور ولایت ننگرهار است. وی تحصیلات ابتدایی خود را در ولسوالی دره نور خواند و دوره مدرسه خود را در لیسه سید جمال الدین افغان به اتمام رسانید. در سال ۱۹۸۸ به انگلستان مهاجرت کرد و توانست مدرک لیسانس و ماستری/فوق لیسانس خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاههای لندن و دانشگاه آکسفورد کسب کند.
اسدالله خالد متولد ۱۳۴۸ خورشیدی از ولسوالی ناوه ولایت غزنی افغانستان است. وی تحصیلات دوره ابتدایی خود را در مدرسه محمود طرزی کابل خواند و تحصیلات خود را در لیسه/دبیرستان عالی اتحاد در پاکستان به اتمام رساند. وی در سال ۱۳۷۵ وارد دانشگاه ملی دولتی تاجیکستان شد و توانست در سال ۱۳۸۹ در رشتهٔ علوم سیاسی فارغالتحصیل شود. وی در ۱۶ قوس/آذر ۱۳۹۱ از سوی یک فردی که خود را پیامآور صلح از سوی طالبان معرفی کرده بود مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به شدت زخمی شد و برای چندین ماه تحت مداوا قرار گرفت. از وی به عنوان مبتکر خیزشهای مردمی علیه طالبان یاد میکنند و در نخستین مورد، مردم در ولایت غزنی بسیج شده و علیه طالبان قیام کردند.
رشته گرافیک در سال ۱۳۵۴ به قسم یک مضمون در جنب بخش نقاشی و مجسمهسازی مدغم بود و در سال ۱۳۵۹ ر سماً در پهلوی دیگر بخشها ایجاد شد این رشته هنری از جمله هنرهای میباشد که در سطح جهان مورد پذیرش بوده از اهمیت خاصی بر خوردار میباشد خصوصا در این اواخر با دنیای کاریکاتور، کارتونهای سینمایی، پوسترهای تبلیغاتی، کامپیوتر و عرصه نشرات و مطبوعات ارتباط مستقیم دارد از رشته گرافیک این دانشکده تعدادی از هنرمندان و معملین متخصص در مکاتب مرکز و ولایات به جامعه تقدیم گردیده که ساحه جذب ایشان در کادر علمی دانشکده هنرها، آرت و گرافیک رادیو تلویزیون، نگارستان مینمگی، لیسه هنرها و وزارت معارف میباشد و مصروف کار و فعالیتاند.
پیر طریقت گفت نامش زاد رهی، سخن آئین زبان، خبر غارت دل، عیان راحت جان. بناء محبّت که نهادند برین قاعده نهادند، اوّل خطر جان و آخر سرور جاودان، اول خروش و ناله و زاری، آخر سلوت و خلوت و شادی. باش ای جوانمرد تا این سیل بدریا رسد، و این بضاعت بخریا رسد، ابر برّ گریان شود و گل قبول خندان شود، و از حضرت عزت ذو الجلال نداء کرامت آید که: عبادی بندگان من، رهیگان من، دوستان من، «یعینی ما تحمّل المتحمّلون من اجلی» آن رنجها که بشما رسید من میدیدم، آن نالههای شما را میشنیدم، پیغامبر (ص) گفت: «تملأ الأبصار من النظر فی وجهه و یحدّثهم کما یحدّث الرجل جلیسه، ها انا اللَّه الهادی منم
به دلیل عدم حمایت السالوادور از افراد دارای هر نوع ناتوانی جسمی، رومرو تحصیلات ابتدایی خود را تا سن ۱۳ سالگی شروع نکرد. او ادامه داد و مدرک لیسانس عمومی خود را در سال ۱۹۹۸ در مدرسه لیسه مسیحی مرکزی کشیش خوان بوئنو در سن سالوادور به پایان رساند.
پس از اتمام تحصیلات ابتداییاش در کوبا برای کامل کردن بخشی از تحصیلات تکمیلیاش در لیسه ژانسون دو سایی به پاریس رفت و در رشتهٔ تئوری موسیقی به تحصیل پرداخت و، به بیان خودش، «پیانیستی مقبول» شد. در سال ۱۹۱۷ به انستیتو آموزشهای تکمیلی هاوانا رفت تا تحصیلاتش را در تئوری موسیقی ادامه دهد. در سال ۱۹۲۰ توانست به دانشکدهٔ معماری همان شهر راه بیابد، اگرچه بعدها پیش از پایان تحصیلات ترکش کرد.
در خبر است که: «تملأ الأبصار من النّظر فی وجهه و یحدّثهم کما یحدّث الرّجل جلیسه».
او آموزشهای ابتدایی را، در لیسه استقلال، که یک مکتب (مدرسه) فرانسوی در کابل است، به پایان رساند.
احمد بهزاد متولد ۲۴ عقرب/آبان ۱۳۵۳ در هرات است. وی در سن یازده سالگی و با افزایش جنگ در سال ۱۳۶۴ به همراه خانواده به ایران مهاجرت میکند و در مشهد ساکن میشود. وی در ایران تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس خودگردان مهاجرین ادامه داد و در سال ۱۳۷۰ توانست به مدارس ایران راه یابد اما نتوانست تحصیلات دوره لیسه/دبیرستان خود را به اتمام برساند. فعالیت سیاسی وی با عضویت در حزب وحدت اسلامی افغانستان آغاز میشود و چندین بار توسط دولت ایران دستگیر و به زندان فرستاده میشود.