لیسانس

معنی کلمه لیسانس در لغت نامه دهخدا

لیسانس. ( فرانسوی ، اِ ) پروانه. || درجه عالی که معمولاً شامل سه سال تحصیل پس از پایان دوره کامل متوسطه است. || شهادت نامه درجه مزبور.

معنی کلمه لیسانس در فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - پروانه . ۲ - دانش نامه .

معنی کلمه لیسانس در فرهنگ عمید

۱. گواهی نامۀ پایانِ دورۀ کارشناسی.
۲. دورۀ چهارسالۀ کارشناسی.
۳. (صفت ) کسی که این دوره را با موفقیت گذرانده باشد، لیسانسیه.
۴. پروانه، اجازه نامه.

معنی کلمه لیسانس در فرهنگ فارسی

پروانه، جواز، اجازه نامه، دانشنامه، درجه علمی
( اسم ) ۱- پروانه اجازه .۲- درج. عالی تحصیلات بالاتر از دور. کامل متوسطه و دور. عالی و پایین تر از دور. فوق لیسانس . ۳- شهادت نام. درج. مذکور . یا فوق لیسانس . درج. عالی تحصیلات بالاتر از دور. لیسانس و پایین تر از دور. دکتری .

معنی کلمه لیسانس در ویکی واژه

laurea
پروانه.
دانش نامه.

جملاتی از کاربرد کلمه لیسانس

ارمیا (زادهٔ ۱۳۶۰ در خمین) یکی از شرکت‌کنندگان زن ایرانی ساکن آلمان در فصل سوم آکادمی موسیقی گوگوش (۱۳۹۱) و برندهٔ این دوره بود. او فوق لیسانس فلسفه از دانشگاه تهران دارد. [منبع بهتری نیاز است]
خیلی زود مدارک لیسانس و فوق لیسانس و نیز گواهی نامه تدریس خود را از دانشگاه منچستر بریتانیا کسب کرد.
او لیسانسش را از دانشگاه هاروارد و دکترایش را از دانشگاه پرینستون گرفت.
- در سال ۱۹۹۹ با دریافت پایان‌نامه لیسانس تحصیلاتش را در همان دانشگاه ادامه داد.