لیر
معنی کلمه لیر در لغت نامه دهخدا

لیر

معنی کلمه لیر در لغت نامه دهخدا

لیر. ( اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان ، واقع در 9000گزی جنوب خاوری لنده مرکز دهستان و 54000گزی شمال شوسه بهبهان به آغاجاری. کوهستانی ، گرمسیر و مالاریائی. دارای 700 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، برنج ، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالی و قالیچه بافی و راه آن مالرو است و ساکنین از طایفه طیبی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
لیر. ( اِخ ) دهی از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 18000گزی خاوری دهدز. کوهستانی و گرمسیر. دارای 60 تن سکنه. آب آن از کارون و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
لیر. ( اِ ) آب غلیظی باشد که از دهان و گوشه های لب فروریزد و بیرون آید. ( برهان ) :
کوری که بود کثافتش صد مسلخ
پیداست کمند ( ؟ ) لیرش از یک فرسخ.ملا طارمی.
لیر. ( اِ ) مسکوکی در ایتالی. الفرنک الایطالی وهو اللیرة ایضاً. انما استعمل بعض کتاب العصر اللیر لکی لاتلتبس باللیرة التی اغلبها یکون ذهباً و اللیر فضة و کانت اللیرة تساوی فی اول الامر عشرین لیراً و اللیر عشرین قرشاً رائجاً. ( النقود العربیة ص 229 ).
لیر. ( اِخ ) نام کمونی از نرد. آرندیسمان لیل به فرانسه. دارای 4627 تن سکنه است.
لیر. [ ی ِ ] ( اِخ ) نام کمونی از بلژیک ( آنورس ). دارای 25400 تن سکنه.

معنی کلمه لیر در فرهنگ معین

[ از آرا. ] (اِ. ) آب غلیظی که از دهان و گوشه های لب فرو ریزد. و بیرون آید.

معنی کلمه لیر در فرهنگ عمید

نوعی ساز زهی به شکل u و شبیه چنگ که بیشتر در یونان باستان کاربرد داشت.
واحد پول پیشین ایتالیا.

معنی کلمه لیر در فرهنگ فارسی

( اسم ) سکه ای که ارزش آن در ازمنه و امکن. مختلف غرق میکند : یا لیر. اسرائیل . واحد پول دولت اسرائیل . یا لیر. انگلیسی . واحد پول انگلستان . یا لیر. ترک . ( عثمانی ) واحد پول ترکیه . یا لیر. مصری . واحد پول مصر .
نام کمونی از بلژیک

معنی کلمه لیر در فرهنگستان زبان و ادب

{lyre} [موسیقی] سازی از خانوادۀ لیرها

معنی کلمه لیر در دانشنامه عمومی

لیر (اسطوره شناسی). لیر یا لِر ( به انگلیسی: ler، lir ) به معنای دریا، نام خدای دریا در اساطیر ایرلندی است. نام این خدا، نشان می دهد که او، به جای اینکه یک ایزد جداگانه باشد، نوعی تجسم و شخصیت بخشی به دریا می باشد. از این ایزد در نسب نامه های اولیه، با عنوان آللود Allód یاد شده و ماهیت آن با للیر Llŷr که از اساطیر ولز می باشد، در ارتباط است. از سوی دیگر این ایزد، ربط و اتصال بیشتری با مفهوم لیر Leir در انگلستان دارد، و حتی ممکن است عنوان یکی از معروف ترین آثار ویلیام شکسپیر، یعنی شاه لیر، از نام همین ایزد گرفته شده باشد، هرچند که چنین ارتباطی کاملاً واضح نیست.
لیر همانند همتای ولزی خود عمدتاً به شکلی جدگونه و به سان یک پدربزرگ معرفی می گردد و بهتر است او را با عنوان پدر خدای دیگری به نام مناننان مک لیر Manannán mac Lir، بشناسیم. به نظر می رسد که لیر در ادبیات قرون وسطی غالباً واجد ملیتی ایرلندی شناخته شده است.
لیر همچنین در پیشینهٔ خود، دارای برخی جنبه های برجسته و قابل توجه نیز بوده است؛ به عنوان نمونه معروف ترین لقب پادشاهی که در داستان فرزندان لیر، از او سخن گفته می شود، همین لیر می باشد. داستانی که گاه به نام همو، «لیر» نیز نامیده شده است.
لیر (بلژیک). شهر لیر ( به فرانسوی: Lier ) در شهرستان مشلان در استان آنتوئر در منطقه فلاندری در کشور بلژیک واقع شده است.
لیر (فلارد). لیر، روستایی در دهستان پروز بخش امامزاده حسن شهرستان فلارد در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴۶ نفر ( ۱۳ خانوار ) بوده است.
معنی کلمه لیر در فرهنگ معین
معنی کلمه لیر در فرهنگ عمید
معنی کلمه لیر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه لیر در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه لیر در دانشنامه عمومی
معنی کلمه لیر در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه لیر در دانشنامه آزاد فارسی

لیر (lyre)
نوعی ساز زهی با پیشینۀ بسیار طولانی. این ساز از یک جعبه صدای توخالی با دو بازوی خمیده تشکیل شده است که رو به بالا امتداد می یابند تا به قطعۀ متقاطعی برسند که چهار تا ده سیم به آن متصل است. این ساز را با یک زخمه یا با انگشتان می نواختند. خاستگاه آن آسیا است، و در یونان و مصر باستان رواج بسیار زیادی داشت. لیر مطابق با یک مُد دلخواه کوک می شود و بدین ترتیب نقش نوعی راهنمای زیرایی (زیروبمی) برای ملودی آوازی و زینت پردازی را برعهده می گیرد.

معنی کلمه لیر در ویکی واژه

آب غلیظی که از دهان و گوشه‌های لب فرو ریزد. و بیرون آید.

جملاتی از کاربرد کلمه لیر

چنان با دلیران بر او حمله کرد که از گاو و ماهی برآورد گرد
بیاورد نزد سر افراز شیر نمک بر پراکند گرد دلیر
دلیران به کام دل دوستان زدند از حرم خیمه بر بوستان
دلیران و گردان مازندران به خیره فرو ماندند اندران
دلیران به جنگ اندر آویختند به هر گوشه گردی برانگیختند
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال ناتینگهام فارست، باشگاه فوتبال آترتون کولیریس، باشگاه فوتبال چورلی، باشگاه فوتبال دانداک، باشگاه فوتبال ویگان اتلتیک، باشگاه فوتبال لوگانو، و باشگاه فوتبال لستر سیتی اشاره کرد.
یکی دشت بودی پر از نره شیر میان اندرش ماده شیر دلیر
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به شاه لیر اشاره کرد.
مرا نام گرز است و تیغ است و تیر جز این نیست نام یلان دلیر
دلیران ایران هر آنکس که بود پی گردشان برگرفتند زود
چپ لشکرش را بدیشان سپرد ابا سی‌هزار از دلیران گرد
اگر بد کنش زور دارد چو شیر نباید که باشد به یزدان دلیر
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال اویپشت، باشگاه فوتبال لیرسه، و باشگاه فوتبال ام‌تی‌کی بوداپست اشاره کرد.