لیاقت
معنی کلمه لیاقت در فرهنگ معین
معنی کلمه لیاقت در فرهنگ عمید
معنی کلمه لیاقت در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) شایسته بودن در خور بودن . ۲- ( اسم ) شایستگی سزاواری برازندگی .
معنی کلمه لیاقت در ویکی واژه
merito
لیاقة
سزاواری، شایستگی.
سزاواری. شایستگی. برازندگی.
جملاتی از کاربرد کلمه لیاقت
رانندگان معترض روز دوشنبه در جریان برگزاری تجمع اعتراضی خود مقابل ساختمان این شرکت، شعارهایی همچون «شهردار بیلیاقت، استعفا، استعفا» سر دادند.
وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون جایزه دولتی اتحاد شوروی، لژیون دونور (شوالیه)، نشان لنین، قهرمان اتحاد شوروی، نشان مسروپ ماشتوتس، نشان آنانیا شیراکاتسی، نشان پرچم سرخ کار، نشان پیشکسوت کار، نشان درجه ۳ لیاقت میهنپرستی و قهرمان فدراسیون روسیه شدهاست.
همچنین برندهٔ جوایزی همچون نشان ملی لیاقت شدهاست.
وی برندهٔ جوایز گوناگونی از جمله «نشان گوته»، «جایزه هنر و ادبیات اتریش»، «جایزه بزرگ دولتی اتریش برای موسیقی» و «نشان لیاقت جمهوری فدارال آلمان» شده بود.
وی بخاطر این فیلم، نشان افتخار «صلیب لیاقت» از رئیسجمهور وقت لهستان دریافت کردهاست.
سری که با تو کند خواهش کله داری چوگو لیاقت آسیب صولجان دارد
تاب دوری بیش ازینم نیست از درگاه تو بی لیاقت گر به نزدیکم رسانی قادری
میشود نفی لیاقت سد راه دیدگان ورنه میگفتم که میباشد به چشمم پای تو
شاه خواص را بلیاقت سفیر خاص افزود بر جلال تو این رتبۀ جلیل
من کعبه رانده را دل به کجا فروشد آیا؟ نه لیاقت برهمن نه سزای دیر دارم
آتش خیر با کسب دیپلم افتخار در جشنواره سینمایی، لیاقت خود را نشان داد.
این تنگنا لیاقت منزگلهش نداشت زانرو سوی جهان دگر تاخت از شتاب
مرحبا ای کز لیاقت یافت تجدید نزول آیت جاهت بدون نسخ چون ام الکتاب
او بابت آثارش برندهٔ جایزه پولیتزر شده است و در سال ۱۹۵۷ میلادی «نشان لیاقت جمهوری فدرال آلمان» را دریافت کرد.
گر از لیاقت خود شیخ آگهی یابد ز صدر صومعه تا پای دار می آید
در طول خدمت نظامی، مدالهای متعددی مانند نشان درجه یک و دو همایون، نشان لیاقت، افتخار، خدمت، کوشش، ورزش، سپاس، پاس و بیست و هشت مرداد و یک نشان از سنتو دریافت کرد.
وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون صلیب لیاقت (لهستان) شدهاست.
پی حفظ وطن خویش، لیاقت نبود! عید بگرفتن این قوم، حماقت نبود؟!
تو به هر گدا میامیز و شکوهِ حُسن مشکن که لیاقتِ تشرّف به حضور شاه داری