لگدزن

معنی کلمه لگدزن در لغت نامه دهخدا

لگدزن. [ ل َ گ َ زَ ] ( نف مرکب ) رَکّال. جفته انداز ( و آن عیبی است در اسب و استر و غیرهما ) :
ترف عدو ترش نشود زآنکه بخت او
گاوی است نیک شیر ولیکن لگدزن است.انوری.چه نیکو زده ست این مثل پیر ده
ستور لگدزن گرانبار به.سعدی.مشت بر اعمی زند یک جلف مست
کو بپندارد لگدزن استر است
زآنکه آن دم بانگ استر می شنید
کور را آیینه گوش آمد نه دید.مولوی.آن گربه مصاحب بابا از آن تو
این استر چموش لگدزن از آن من.وحشی.

معنی کلمه لگدزن در فرهنگ عمید

آن که لگد بزند.

معنی کلمه لگدزن در فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که لگد زند جفتک انداز .
رکال . جفته انداز و آن عیبی است در اسب و استر و غیر هما .

جملاتی از کاربرد کلمه لگدزن

لیک ز بس هوش، به این فن بداست یافته محبوب لگدزن بد است
بقرالمسلمین ز فرط خری شد لگدزن به گاو دوش الملک
ترف عدو ترش نشود زانکه بخت او گاویست نیک شیر ولیکن لگدزنست
چه نیکو زده‌ست این مثل پیر ده ستور لگدزن گران بار به