لکهن

معنی کلمه لکهن در لغت نامه دهخدا

لکهن. [ ل َ هََ ] ( اِ ) صومی که بت پرستان از برای احترام بت دارند و به اعتقاد ایشان که این روزه داشتن ایشان را فربه و قوی جثه کند. سنائی مؤید این اعتقاد گوید :
گر همی لکهنت کند فربه
سیر خوردن ترا ز لکهن به.سنائی.صاحب برهان گوید: روزه و گرسنگی و فاقه باشد که بت پرستان در دین و آیین و کیش و مذهب خوددارند. ( برهان ). روزه هندوان است. ( انجمن آرا ) :
خوان او دایم پر زایر و پر مهمان
ور جز این باشد حقا که کند لکهن.فرخی.الا تا مؤمنان دارند روزه
الا تا هندوان گیرند لکهن.منوچهری.گرفته همه لکهن و بسته روی
که و مه زنخ ساده کرده ز موی.اسدی ( گرشاسب نامه ).نیابد فضل و مزد روزه داران
برهمن ، گرچه چون روزه ست لکهن.ناصرخسرو.|| جوع. چیزی بسیار خوردن و سیر نشدن. ( برهان ) ( صاحب برهان لفظ لکهن را در هر دو معنی به گفته بعضی هندی دانسته است ).

معنی کلمه لکهن در فرهنگ معین

(لَ هَ ) [ هند. ] (اِ. ) روزه ای که هندوها می گیرند.

معنی کلمه لکهن در فرهنگ عمید

روزه ای که هندوها می گیرند: الا تا مؤمنان گیرند روزه / الا تا هندوان گیرند لکهن (منوچهری: ۸۸ ).

معنی کلمه لکهن در ویکی واژه

روزه‌ای که هندوها می‌گیرند.

جملاتی از کاربرد کلمه لکهن

گر همی لکهنت کند فربه سیر خوردن ترا ز لکهن به
حضور چند سده‌ای ارمنیان به عنوان «شاهزادگان تجارت هند» توصیف می‌شوند که باعث حضور تعدادی از سکونت‌های کوچک یا بزرگ ارمنی در چندین نقطه از هند از قبیل آگره، سورات، بمبئی، چینسورا، کان‌پور، کلکته، صیدآباد ،چنای، گوالیور، لکهنو، و چندین نقطه دیگر واقع در جمهوری هند گردید. لاهور و داکا در حال حاضر در پاکستان و بنگلادش هستند اما قسمت‌های قبلی که از هند جدا نشده و نیز کابل، پایتخت افغانستان، دارای یک جمعیت ارمنی بود. تعدادی ارمنی نیز در برمه و آسیای جنوب شرقی وجود داشت.
یُلْقُونَ السَّمْعَ یعنی یستمعون من الملائکة مسترقین، فیلقون الی الکهنة وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ، لانّهم یخلطون به کذبا کثیرا، و هذا کان قبل ان حجبوا عن السّماء فانّهم الآن محجوبون وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ و انّما قال اکثر هم استثنی بذکر الکثرة منهم سطیحا و شقا و سواد بن قارب الّذین کانوا یلهجون بذکر رسول اللَّه (ص) و تصدیقه و یشهدون له بالنّبوّة و یدعون النّاس الیه. و روی محمد بن کعب القرظی قال: بینما عمر بن الخطاب جالس فی مسجد المدینة و معه ناس اذ مرّ به رجل فی ناحیة المسجد، فقال له رجل من القوم: یا امیر المؤمنین أ تعرف هذا المارّ؟
یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ و هو کعب بن الاشرف، و کان یتکهنّ، وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ یعنی ان یتبرّءوا من الکهنة.
وی از خاندان نوّاب (نایب سلطنت یا پادشاهان ایالتی) «لکهنو» است. خاندانی که بعدها از «لکهنو» به «شمس‌آباد» از توابع «فرخ‌آباد» در استان اوتار پرادش مهاجرت کردند. خاندان دکتر «آذرمیدخت صفوی» اصالتاً از دودمان سلسلهٔ صفویّه ایران هستند. جدّ پدری این طایفه (شاه رحمت‌الله صفوی)، در دوران حکومت محمد شاه گورکانی، از ایران به هند مهاجرت کرد و در عظیم آباد («پتنا» ی کنونی) صاحب جاه و مقامی شد.
الا تا مؤمنان گیرند روزه الا تا هندوان گیرند لکهن
راند زلکهنوتی و دریای هند تا سپهش گرد برآرد زسند
خوان اودایم پر زایر و پر مهمان ور جز این باشد حقا که کند لکهن
وی عاقبت در سال ۱۲۲۰ قمری برابر با ۶–۱۸۰۵م در لکهنو در گذشت.
آذرمیدخت صفوی، در خانواده‌ای اهل فرهنگ و ادب در لکهنو هند به دنیا آمد. خانواده وی از صفوی‌های ایران بودند که در دوره نادرشاه به هند مهاجرت کردند.
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ ای لعن الکذّابون المرتابون الظانّون باللّه ظنّ السوء التخرّص التقوّل بالظن و هم المقتسمون الذین اقتسموا اعقاب مکة و اقتسموا القول فی النبی (ص) لیصرفوا الناس عن دین الاسلام، و قال مجاهد: هم الکهنة.