لک لکی

معنی کلمه لک لکی در لغت نامه دهخدا

لک لکی. [ ل ِل ِ ] ( اِ ) چرخی که نخ را بدان کلافه کنند ( گناباد خراسان ). ابزاری که بدان نخها را حلقه یا کلاوه کنند.

معنی کلمه لک لکی در فرهنگ فارسی

چرخی که نخ را بدان کلافه کنند . ابزاری که بدان نخ ها را حلقه یا کلاوه کنند .

جملاتی از کاربرد کلمه لک لکی

گنجشکی خانه موروثی خود را باز پرداخت و در فرجه آشیان لک لکی خانه ساخت. با وی گفتند: تو را چه مناسبت که با جثه ای بدین حقیری با جانوری بدان بزرگی همسایه باشی و خود را با وی در محل اقامت و منزل استقامت همپایه داری؟