لژن. [ ل َ ژَ ] ( اِ ) لژم. لجن که گل سیاه ته حوضها و لای بن تالابها باشد. ( برهان ). گل تیره را گویند که در بن حوضها و کولابها و سیه آبها بهم رسد و آن را لجن نیز خوانند. گل سیاه که در تک حوض و جوی و آبهای خفته سنگین پدید آید.لجن آغشته بود به گل ؟ ( لغت نامه اسدی ) : کردم تهی دو دیده براو من چنانک رسم ( کذا ) تا شد ز اشکم آن زمی خشک چون لژن.عسجدی.آب ناخورده ازین برکه نیلوفرگون همچو نیلوفر تا فرق چرا در لژنم.اثیر اخسیکتی.
معنی کلمه لژن در فرهنگ معین
(لَ ژَ ) (اِ. ) لجن .
معنی کلمه لژن در فرهنگ فارسی
( اسم ) گل و لای تیره که در ته حوض وبن تالاب باشد : آب ناخورده از بن برک. نیلوفرگون همچو نیلوفر تا فرق چرا در لژنم ? ( اثیرا خسیکتی لغ. )
جملاتی از کاربرد کلمه لژن
در این دوره بود که سولژنیتسین گفتگوهای بسیاری با رسانهها انجام داد و در جاهای مختلف مانند دانشگاه هاروارد در ۱۹۷۸ سخنرانی میکرد. او که در کودکی آموزش ارتدوکس دیده بود با این که به غرب پناه آورده بود اما به «مادهباوری غربی» بدگمان بود و در یک سخنرانی در سال ۱۹۷۵ در مجلس سنای ایالات متحده آمریکا از رویکرد مصرفی جامعه غرب انتقاد کرد. سولژنیتسین در آمریکا در شهر کاوندیش در ایالت ورمانت ساکن شد و آنجا بود که بیشتر وقت خود را صرف نوشتن ادامه رمان «چرخ سرخ» (رمان تاریخی چند جلدی دربارهٔ انقلاب روسیه) کرد.
مجمعالجزایر گولاگ مجموعه تحقیقاتی هنری-تاریخی آلکساندر سولژنیتسین دربارهٔ اردوگاههای کار اجباری در ۱۹۱۸–۱۹۵۶ است.
به دنبال اصلاحات میخائیل گورباچف، تابعیت سولژنیتسین به او بازگردانده شد و چندی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در ۱۹۹۴ به وطنش بازگشت و در روسیه ساکن شد.
پس از تجدیدنظر در مجازاتش، در ۱۹۵۶ در شهر ریازان در دویست کیلومتری جنوب مسکو ساکن شد و به آموزش فیزیک پرداخت. او یک سال بعد با همسر پیشین خود دوباره ازدواج کرد، اما زندگی مشترک دوباره آنان پانزده سال بیشتر دوام نیاورد و در ۱۹۷۲ این بار نه به دلایل سیاسی، بلکه به دلایل شخصی از یکدیگر جدا شدند. سولژنیتسین یک سال بعد با ناتالیا دمیتریونا ۳۲ ساله که او هم ریاضیات خوانده بود ازدواج کرد. سولژنیتسین به غیر از دیمیتری، پسری که از ازدواج اولش داشت، از ازدواج دومش نیز دارای سه فرزند شد.
اَلکساندر ایسایِویچ سولژنیتسین (به روسی: Алекса́ндр Иса́евич Солжени́цын) زاده ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ - درگذشته ۳ اوت ۲۰۰۸ نویسنده سرشناس اهل روسیه و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۰ بود. وی بخاطر افشای جنایات ژوزف استالین در رمانهایش، بیست سال را در تبعید گذراند.
ادبیات روسی در آثار باتومان نقش برجستهای دارد. باتومن میگوید که علاقه وسواسی او به ادبیات روسی زمانی شروع شد که در دبیرستان، کتاب مجمع الجزایر گولاگ نوشته الکساندر سولژنیتسین را خواند. هر دو کتاب او یعنی جنزدگان و ابله، ادای احترامی به نویسنده روسی محبوب باتومان، فئودور داستایوسکی هستند.
بعد از گذراندن فصل اول ناامیدکننده با باشگاه، که در آن جکو ۸ گل در سری آ و ۱۰ گل در تمام مسابقات برای رم زد، او فصل ۲۰۱۶–۱۷ را آغاز کرد، دومین فصل حضور او در سری آ، با ۱۲ گل در ۱۵ بازی، و مجموع ۱۷ گل در ۲۰ بازی، با فصل اول گابریئل باتیستوتا برابری کرد، که در آن با رم برنده لیگ شده بود. در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۶، او در پیروزی ۴–۱ برابر ویکتوریا پلژن هتریک کرد. در ۱۶ فوریه ۲۰۱۷، او دوباره، در دور رفت بازی از لیگ اروپا برابر ویارئال، هتریک کرد، که با برتری ۴–۰ رم همراه بود. در ۱۲ مارس ۲۰۱۷، او چهارمین بازیکن باشگاه رم شد که در طول یک فصل به ۳۰ گل زده دست پیدا میکند.
دقیقاً در همین روزها بود که آلمان نازی به شوروی اعلان جنگ کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم، سولژنیتسین به ارتش سرخ پیوست و یک سال بعد با درخواست خودش به یک مدرسه نظامی رفت. او در ارتش مدارج نظامی را طی کرد و در جنگ جهانی دوم به عنوان افسر توپخانه در ارتش اتحاد جماهیر شوروی خدمت کرد و در ۱۹۴۴ نشان «ستاره سرخ» گرفت.
الکساندر سولژنیتسین با این که از همان نوجوانی به ادبیات علاقه داشت، اما تصمیم گرفت که در دانشگاه روستوف (دانشگاه فدرال جنوبی) در رشته ریاضیات و فیزیک تحصیل کند. او با این حال، همزمان به صورت مکاتبهای در زمینه ادبیات و فلسفه آموزش میدید و در کلاسهای زبان انگلیسی و زبان لاتین نیز ثبت نام کرد. در همین دوران بود که تحت تأثیر فضای کمونیستی حاکم، سولژنیتسین هم طرفدار این ایدئولوژی شد.