لود
معنی کلمه لود در لغت نامه دهخدا

لود

معنی کلمه لود در لغت نامه دهخدا

لود. ( اِ )به معنای پناه و به معنای طاغ از مجعولات شعوری است.
لود. [ ل َ ] ( ع مص ) اَلود ( یعنی سرکش و نافرمانبردار ) گردیدن. ( منتهی الارب ).
لود. ( اِخ ) لیدیه. رجوع به لیدیه شود. ( ایران باستان ج 1 ص 444 ).
لود. ( اِخ ) ابن سام بن نوح ( سفر پیدایش 10:22 ) که محتمل است جد لوبیان باشد ( ارمیا 46:9 ). ( قاموس کتاب مقدس ).
لود. ( اِخ ) ( لو... ) نام کرسی بخش سارت ولایت لافلش ، کنار رود لوآر به فرانسه. دارای راه آهن و 3325 تن سکنه.

معنی کلمه لود در فرهنگ فارسی

نام کرسی بخش ولایت لافلش کنار رود لو آر به فرانسه .

معنی کلمه لود در دانشنامه عمومی

لُود ( به فرانسوی: Loudes ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Loudes واقع شده است.
لودس ۲۴٫۳۳ کیلومترمربع مساحت و ۸۰۴ نفر جمعیت دارد و ۸۳۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
لود (آلبوم). لود ( به انگلیسی: Load ) ششمین آلبوم گروه متالیکاست. این آلبوم در ۴ ژانویه ۱۹۹۶ توسط شرکت الکترا رکوردز منتشر شد. این آلبوم ۱۴ ترانه دارد. با فروش ۶۸۰۰۰۰هزار نسخه ای در هفتهٔ نخست ، لود به بزرگترین آلبوم متلیکا از لحاظ فروش در هفتهٔ نخست تبدیل گشت. آلبوم با فروش بیش از ۵ میلیون نسخه توانست ۵بار تصدیقیه ی پلاتین را از آرآی اِی اِی دریافت کند. با شیفتی که گروه در این آلبوم به ترانه های بلوزی تر داد؛برخی هواداران واکنش خوبی به این آلبوم نشان ندادند.
• «Ain't My Bitch»
• «2 x 4»
• «The House Jack Built» خانه ای که جک ساخت
• «Until It Sleeps» تا زمانی که بخواب رود
• «King Nothing» شاه هیچ چیز
• «Hero of the Day» قهرمان روز
• «Bleeding Me»
• «Cure» درمان
• «Poor Twisted Me» من بدبخت بیچاره
• «Wasting My Hate» هدر دادن تنفر من
• «Mama Said» مامان گفت
• «Thorn Within»
• «Ronnie»
• «The Outlaw Torn»
معنی کلمه لود در فرهنگ فارسی

معنی کلمه لود در دانشنامه آزاد فارسی

لود (Lud)
(یا: نود، ضبط دیگر نود لیو آریانت) خدای سلتهای انگلستان. پرستشگاهش احتمالاً در لیدنی پارک، در گلاسترشِر انگلستان، بوده است. در این محل معبدی رومی ـ انگلیسی کشف شده که وقف نودونس بوده است. همتایش در اساطیر ایرلند نوئادا آیرگدلام، یا لود سیمین دستاست. لود در افسانه های تاریخی ویلزشاه بریتانیا بود.

جملاتی از کاربرد کلمه لود

به خاک پای تو کز اوست وحدت جانم به گرد کثرت آلوده نیست دامانم
پای خواب‌آلود تمکین ‌کسب مجنون مرا همچو کوه افتاد آخر گل به دامانش ز سنگ
مرگ را گر دشمنم، نی آرزوی زندگی است می‌کند آخر کفن آلودهٔ دنیا مرا
هر آن مولود گشتش نام... محبت آورد گه از دل و جان
نگشته نامشان آلوده ننگ همه تن روی چون آئینه در جنگ
در این میدان بخون آلودگانت فتادستند مر بیچارگانت
دل بیشتر ز دیده بپالود و همچنان یک ذره‌ش آرزوی تو کمتر نمی‌شود
پس آلود بر چوب نفط سیاه بدین گونه فرمود بیدار شاه
سال مولودش از آن شاهگل بی بدل است که ندارد بدلی در چمن دولت ورای
روز وداع آن اشک خون کز دیدها پالوده شد گفتم که: در وی کاروان رفتار نتواند مگر