لو دادن

معنی کلمه لو دادن در لغت نامه دهخدا

لو دادن. [ ل َ / لُو دَ ] ( مص مرکب ) ( عامیانه ) لاو دادن. رجوع به لاو دادن شود.
- به لو دادن ؛ از دست دادن.از دست بدادن.
- لو دادن چیزی را یا مالی را ؛ به مفت از دست دادن. به رایگان از دست دادن. از دست دادن به رایگان یا به ثمن بخس. به رایگان یا به نرخی ارزان از دست دادن. از دست دادن بی عوض.
- لو دادن خود را ؛ گناه خود را ابلهانه اظهار کردن. راز خود را آشکار کردن.
- لو دادن کسی را ؛ سرّ او را بروز دادن. راز او را فاش کردن. پنهانی را به دست دادن. راز بد او را فاش کردن. آشکار کردن سر کسی را. راز کسی را آشکار کردن. گناه سپرده او را فاش کردن. سر اورا گفتن. راز پرده او آشکار کردن. لو دادن شریک جرم خود را. تباهکاری وی را بروز دادن : زن از سرقت شوی باخبر بود چون او را نوید دادند شوهر را لو داد.
- لو دادن ناموس خود را ؛تن دادن که با وی تبهکاری کنند. به بی عصمتی تن دادن. راضی شدن که با وی فساد کنند. عفاف خود را از دست دادن.

معنی کلمه لو دادن در فرهنگ معین

(لُ. دَ ) (مص م . ) ۱ - مشت کسی را باز کردن . ۲ - اسرار قلبی یا خطای خود را فاش کردن .

معنی کلمه لو دادن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) سر کسی را بروز دادن مشت کسی را باز کردن اسرار قلبی یا خطای خود را فاش کردن : دست و پایش را گم کرد و نزدیک بود که خود را لوبدهد . یا لو دادن چیزی را یا مالی را . مفت از دست دادن آنرا . یا لودادن ناموس خود را . به بی عفتی تن دادن .

معنی کلمه لو دادن در ویکی واژه

مشت کسی را باز کردن.
اسرار قلبی یا خطای خود را فاش کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه لو دادن

بود زکات تمامی به ناقصان احسان به ماه پهلو دادن ز آفتاب خوش است
یک هفته بعد، گلدمن در فیلادلفیا دستگیر شد و به اتهام «تحریک به شورش» برای محاکمه به شهر نیویورک بازگردانده شد. در حین سفر با قطار، جیکوبز پیشنهاد داد در صورت لو دادن سایر رادیکال‌های منطقه، از اتهامات او صرف نظر شود. او با پرتاب یک لیوان آب یخ به صورت او، پاسخ داد. هنگامی که گلدمن در انتظار محاکمه بود، نلی بلای، خبرنگار روزنامه نیویورک وُرلد با او مصاحبه کرد. او پس از دو ساعت گفتگو با گلدمن، مقالهٔ مثبتی در موردش نوشت و وی را «ژان آرک مدرن» توصیف کرد.
جیل تاک، (همسر جان کرامر(جیگساو))، بعد از اتفاقات رخ داده اره ۶ سراغ پلیس می‌رود و با لو دادن مارک هافمن، از پلیس به خاطر دست داشتن در جریان جیگساو درخواست مصونیت می‌کند. از اینجا به بعد در فیلم، با دو خط داستانی روبرو هستیم؛ اولی مربوط به تلاش مأمور اُمور داخلی پلیس در جستجوی مارک هافمن، و دومین به نویسنده کتابی جعلی به اسم باب (بابی)، که وانمود می‌کند یکی از بازماندگان تله‌های جیگساو است درحالیکه دروغ می‌گوید.