معنی کلمه لنگوته در لغت نامه دهخدا
و اینکه در بعض نسخ برهان قاطع لنگونه ( با نون ) آورده غلط است :
دل به فراغت ده و لنگوته بند
ازجهت زر نه به جان پوته بند.شاه داعی.برمیکنم به روی میان بند جانماز
لنگوته را معارض شلوار میکنم.نظام قاری ( دیوان البسه ص 25 ).برو ای دامک شلوار که بر دیده تو
راز لنگوته نهان است و نهان خواهد بود.نظام قاری ( دیوان البسه ص 161 ).گه به لنگوته اش کنند بدل
گه بود زیر جامه در قصار.نظام قاری ( دیوان البسه ص 34 ).و حضرت خیرالبریّه علیه السلام لنگوته خود را عنایت کرد که شعار وی [ شعار جسد زینب زوجه رسول ( ص ) ] ساختند. ( حبیب السیر ج 1 جزو سیم ص 148 ). و اکثر مردم کالیکوت برهنه اندام باشند، لنگوتها از ناف تا بالای زانو بسته. ( حبیب السیر ج 2 ص 397 ). احتیاک ؛ شلوار و لنگوته بر میان سخت بستن.