لنگردار

معنی کلمه لنگردار در لغت نامه دهخدا

لنگردار. [ ل َ گ َ ] ( نف مرکب ) دارای لنگر. صاحب آنندراج گوید: به مناسبت معنی لنگر چیز بسیار گران را گویند و در صفات تیغ دورویه چون تیغ لنگردار و مژگان لنگردار و دریای لنگردار یعنی دریائی که آبش ایستاده باشد، مقابل دریای بی لنگر :
می گشاید چاک زخمم هر نفس آغوش را
میکشد خمیازه بر مژگان لنگردار تو.علیرضا تجلی.عشق می آرد دل افسرده ما را به شور
مطرب از طوفان بود دریای لنگردار را.صائب.زخم می باشد گران شمشیر لنگردار را
زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن.صائب.کار نگشاید ز خلوت چله ات گر اندکی است
تیر لنگردار کی باب کمان کوچکی است.ملاطغرا.و همچنین تیغ لنگردار به معنی خم دار و سنگین ، زیرا که تیغ خم دار خوب می نشیندو زخم کاری میکند و از جا کم می جنبد :
از تغافل کشت مژگان گران خوابش مرا
تیغ لنگردار چندین پاس دم می داشته ست.صائب.

معنی کلمه لنگردار در فرهنگ عمید

۱. دارای لنگر.
۲. [قدیمی، مجاز] بسیار سنگین: زخم می باشد گران شمشیر لنگردار را / زینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن (صائب: لغت نامه: لنگردار ).
۳. [قدیمی، مجاز] باوقار و آرامش.

معنی کلمه لنگردار در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنچه دارای لنگر است . ۲- بسیار سنگین بسیار گران : تیغ ( شمشیر ) لنگر دار : زخم میباشد گران شمشیر لنگر دار را زینهار از دشمنان بردبارد اندیشه کن . ( صائب لغ. ) یا دریای لنگر دار . دریایی که آب آن ایستاده باشد مقابل دریای بی لنگر .

جملاتی از کاربرد کلمه لنگردار

از تغافل کشت مژگان گرانخوابش مرا تیغ لنگردار، چندین پاس دم می داشته است؟
عشق می‌آرد دلِ افسردهٔ ما را به شور مطرب از طوفان سِزَد دریای لنگردار را
موج سازد خوش عنان دریای لنگردار را از دویدن کی شود مانع سلاسل عشق را
گرچه زیر تیغ لنگردار مسکن داشتم پای چون کوه از گرانسنگی به دامن داشتم
زخصم بردبار اندیشه بیش از تندخو دارم گران زخم است هر تیغی که لنگردار می باشد
ز خواب غفلت صیاد ایمن نیستم بر جان شکار لاغرم از تیغ لنگردار می‌ترسم
شد مسلسل بوی گل، زنجیر می‌باید مرا بند لنگرداری از تدبیر می‌باید مرا
تیغ لنگردار باشد بر سر آزادگان سایه بال هما هر چند چتر دولت است
بادبان بال و پر کشتی لنگردارست مده از دست درین قلزم خون دامن دل
فلک بیهوده می گردد طرف با آه گرم من سپر پوچ است با تیغی که لنگردار افتاده