لنگان
معنی کلمه لنگان در لغت نامه دهخدا

لنگان

معنی کلمه لنگان در لغت نامه دهخدا

لنگان. [ ل َ ] ( نف ، ق ) لنگنده. || در حال لنگیدن. شلان. لنگان رفتن . عرجان. تعارج. قزلان. لنگ لنگان رفتن : ختع؛ لنگان رفتن کفتار. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه لنگان در فرهنگ عمید

۱. لنگنده.
۲. (قید ) در حال لنگیدن.

معنی کلمه لنگان در فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) لنگنده . ۲- درحال لنگیدن : و بسیار خلق پیش او ( عیسی ) گرد شدند چیزی لنگان و چیزی پیسان وبعضی لال ...

معنی کلمه لنگان در دانشنامه عمومی

لنگان ( به ترکی آذربایجانی: Ləngan ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان ماساللی واقع شده است. لنگان ۴۷۶ نفر جمعیت دارد.
لنگان (اردبیل). لنگان یک روستا در ایران است که در دهستان اجارود غربی واقع شده است.
معنی کلمه لنگان در فرهنگ عمید

جملاتی از کاربرد کلمه لنگان

بر کفلگاه تکاور فکنم چرم پلنگ چو پلنگان دژم حمله برم بر بدخواه
که زنهار از این صوفیان خموش پلنگان درنده صوف پوش
به پیروزی شاه خستو شدند پلنگان جنگی چو آهو شدند
ازان پس چنین گفت کای سروران پلنگان جنگی و نام‌آوران
بمانده چابکی حیران این راه تکاپو از کهن لنگان این راه
بود مجنونی عجب در کوه سار با پلنگان روز و شب کرده قرار
هزبران را شکسته تن نهنگان را کفیده دل پلنگان را گسسته دم گوزنان را دریده بر
آب خورده با هژبران بر سر هر آبگیر خواب کرده با پلنگان بر سر هر کوهسار
ز گنج و ز لشکر سرش گشت مست ز کوه کلنگان که دارد نشست
لنگ رو چونک در این کوی همه لنگانند لته بر پای بپیچ و کژ و مژ کن سر و پا