لنج

معنی کلمه لنج در لغت نامه دهخدا

لنج. [ ل ُ ] ( اِ ) مدخل کندوی زنبور عسل ( در تداول مردم بروجرد ).
لنج. [ ل ُ ] ( اِ ) بیرون رُخ. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ). لفج. پوز. فرنج. بتفوز. نول. لوچه. مشفر ( در شتر ). بیرون روی و رخ و بیرون لب را نیز گویند. ( اوبهی ). لب ستبر. لوشه. لب شفه. جحفله :
خروشان ز کابل همی رفت زال
فروهشته لنج و برآورده یال.فردوسی.گفت من نیز گیرم اندر کون
سبلت و ریش و موی لنج ترا.عماره.میدراند کام و لنجش را [لنج اشتر را] دریغ
کآن چنان ورد مربی گشت تیغ.مولوی.آن لب که بود لنج خری بوسه گه آن
کی باشد درخورد شکربوس مسیحا.مولوی.که بترسد گر جوابی وادهد
گوهری از لنج او بیرون فتد.مولوی.- لب و لنج آویختن و یا فروافکندن ؛ کنایه از در خشم شدن است. ( حاشیه مثنوی ). عبوس شدن :
گفت شاباش و ترش آویخت لنج
شد ترنجیده ترش همچون ترنج.مولوی.چشم پردرد و نشسته او به کنج
روترش کرده فروافکنده لنج.مولوی.رجوع به لب و لنج شود.
|| اندرون رخساره باشد که گردبرگرد دهان است از جانب درون و بعضی گویند بیرون روی است یعنی بر دور بینی و پاره ای از روی و تمام چانه و زنخ. ( برهان ). || درون دهن بود که آن را کب و آکب و پچ و پوچ خوانند و در خراسان لُنبوس خوانند.
- لنج پر باد کردن ؛ کبر آوردن :
کره ایرا که کسی نرم نکرده ست متاز
به جوانی و به زور و هنر خویش مناز
نه همه کار تو دانی نه همه زور تراست
لنج پر باد مکن بیش و کتف برمفراز.لبیبی.من لنج پر از باد ازین کوی به آن کوی.سنائی.
لنج. [ ل َ ] ( اِ ) خرام. ناز. ( غیاث ). خرام و آن رفتاری باشد از روی ناز و کبر. ( برهان ). || ( ص ) لنگ. شل. اعرج : قطعاﷲ اثره ؛ ببرد خدا نشان قدم او را، یعنی برجای مانده و لنج گرداند. ( منتهی الارب ).
لنج. [ ل َ ] ( اِمص ) بیرون کشیدن. || بیرون بردن چیزی از جائی به جائی. || برکشیدن. || آویختن. ( برهان ). || ( فعل امر ) امر از لنجیدن به معنی بیرون کشیدن ، یعنی بیرون کش و بیرون بر و بیرون بیار. ( برهان ) :
کسی کو را بگیرد درد قولنج
تو بشکافش شکم سرگین برون لنج.طیان ( از آنندراج ).

معنی کلمه لنج در فرهنگ معین

(لُ نْ ) (اِ. ) لُپ .
(لَ نْ ) (اِ. ) خرام ، ناز.
(لَ یا لِ ) (اِمص . ) بیرون کشیدن ، بیرون بردن چیزی را از جایی به جایی .
(لَ ) (ص . ) = لنگ : شل ، اعرج ، لنگ .
( ~ . ) (اِ. ) سدر.

معنی کلمه لنج در فرهنگ عمید

خوشۀ انگور که دانه های آن را کنده یا خورده باشند.
ناز، خرام.
قایق بزرگ موتوری که معمولاً از چوب یا مواد فایبرگلاس ساخته می شود.
لب، لپ، دو طرف دهان از بیرون: نه همه کار تو دانی نه همه زور تو ر ا ست / لنج پرباد مکن بیش و کتف برمفراز (لبیبی: شاعران بی دیوان: ۴۸۵ ).

معنی کلمه لنج در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان در ۲٠ کیلومتری جنوب فلاورجان جلگه معتدل ۱۵٠۸ تن سکنه . محصول : غله برنج پنبه .
لب، لپ، لفج، دوطرف دهان ازبیرون، خوشه انگورکه دانه های آنراکنده وخورده باشند، لنجه، ناز، خرام
( اسم ) سدر .
مدخل کندوی زنبور عسل

معنی کلمه لنج در ویکی واژه

لَنج
کِشتی، نوعی قایق بزرگ که از چوب ساخته می‌شود؛ این واژه در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز رایج است.
لنگ: شل، اعرج، لنگ.
لُپ، خرام، ناز، سدر.
بیرون کشیدن، بیرون بردن چیزی را از جایی به جایی.
لب
مدخل کندوی زنبور عسل.
بيرون، رخ. (فرهنگ اسدی نخجوانی)
لفج، پوز، فرنج، بتفوز، نول، لوچه، مشفر در شتر.
بيرون، روی و رخ و بيرون لب را نيز گويند.(اوبهی).
لب ستبر. لوشه، لبشفه. لُپ.
اندرون رخساره باشد که گردبرگرد دهان است از جانب درون و بعضی گويند بيرون روی است يعنی بر دور بينی و پاره‌ای از روی و تمام چانه و زنخ. (برهان)
درون دهن بود که آن را کب و آکب و پچ و پوچ خوانند و در خراسان لُنبوس خوانند.
خرام، ناز. (غياث).
خرام و آن رفتاری باشد از روی ناز و کبر. (برهان)
لنگ. شَل. اعرج.
برکشيدن، بیرون کشیدن، آويختن. (برهان )
(فعل امر): امر از لنجیدن به معنی بيرون کشيدن، يعنی بيرون‌کش و بيرون‌بر و بيرون‌بيار.

جملاتی از کاربرد کلمه لنج

خطوط مسافربری آبی نیز توسط قایق ها، لنج های مسافربری و کشتی های کوچک به جزایر نزدیک شهر و درون شهری خدمات ارائه می‌دهند.
۷ روز و ۲۳ ساعت و ۱۵ دقیقه و ۵۵ ثانیه، زمان دقیق مأموریت شاتل بود که در ۱۱ فوریه ۱۹۸۴ به پایان رسید. ساعت فرود ۷:۱۵ صبح به وقت شرقی بود. برای اولین بار شاتل در تأسیسات فرود شاتل در مرکز فضایی کندی فرود آمد. این اولین فرودِ شاتل در این مرکز بود. از این فرود یک فیلمِ مستند به شکل آیمکس تهیه شد. نام آن آرزو زندست نام گرفت. شاتل چلنجر در این پرواز ۲٫۸ میلیون مایل پرواز و ۱۲۷ دور به دور زمین چرخید.
یاد کردم قول حق را آن زمان گفت النجم و شجر را یسجدان
دوش بخواب دیده ام حضرت شحنة النجف گفت بدان تو نفس خود تا برسی بمن عرف
نیز فرمود آن رسول کائنات ایها القوم ان فی الصدق النجات
سارتورتی در رده باشگاهی از سال ۸۸-۱۹۸۷ با تیم کاستلو در سری آ۲ آغاز کرد. سارتورتی در سال ۱۹۹۱ به مسیجرو راونا پیوست و با راونا موفق به کسب ۳ قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و ۲ سوپر جام اروپا شد. مودنا مقصد بعدی او بود جایی که او اولین قهرمانی سری آ خود را به دست آورد و کاپ جام حذفی و جام چلنج کاپ را نیز بالای سر برد. او تا سال ۲۰۰۰ در مونتیچیاری توپ زد و در سال ۲۰۰۰ به کونیو پیوست و تا ۲۰۰۲ در این تیم حضور داشت و توانست برای دومین بار قهرمانی در جام حذفی ایتالیا و چلنج کاپ اروپا را تجربه کند. سارتورتی ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ را در ترنتینو حضور داشت و در سال ۲۰۰۵ به مودنا پیوست و تا سال ۲۰۰۹ در این تیم حضور داشت.
آشنایی با منطقه لنجانات نوشته علی علیان
کرد من‌باب دبه و لنجه حبس تاریک جفت اشکنجه
یک مادر تنها که مواد مخدر مصرف می کند و با مشکلات روحی خود کلنجار می رود، توسط یک فرد روانی که از زندان فرار کرده و قاضی پرونده اش را به قتل رسانده، گروگان گرفته می شود.
او به ایران است و عزمش بر در انطاکیه او به مروست و نهیبش بر درکالنجرست
شموئل لوی بن یوسف النجید (به عبری: שמואל הלוי בן יוסף הנגיד)، معروف به اسماعیل بن النغریله (متولد ۹۹۳ پس از میلاد، متوفی پس از ۱۰۵۶ م) سیاستمدار، حامی هنر و علوم، و شاعر یهودی اندلسی بود. او وزیر گرانادا و یکی از فرماندهان ارتش آن شد. او را صاحب بزرگ‌ترین کتابخانه شخصی اندلس می‌دانند.
او مانند بسیاری از فرمانروایان نخستین ژرمن با کلیسا کلنجار بسیار داشت.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به النجمه عربستان، النصر عربستان، الهلال عربستان، و نجران عربستان اشاره کرد.
برسد قافیه وشعر و بپایان نرسد گر بگویم که چه کرد او به بت کالنجر