معنی کلمه لنبک در لغت نامه دهخدا
لنبک. [ لُم ْ ب َ ] ( اِخ ) نام سقا و آبکشی بسیار کریم به عهد بهرام گور پادشاه ساسانی. داستان لنبک و میهمان شدن بهرام بر خوان وی و بخشیدن مال براهام یهود به لنبک را فردوسی در شاهنامه به نظم آورده است. رجوع به لنبک آبکش شود. خاقانی در اشارت بدین داستان گوید :
بهرام ننگرد به براهام چون نظر
بر نان و خوان لنبک سقا برافکند.خاقانی.هرچند که لنبک دهد آسایش بهرام
بهرام به شاهی به و لنبک به سقائی.خاقانی.رجوع به مدخل بعد شود.