لمعان
معنی کلمه لمعان در فرهنگ معین
معنی کلمه لمعان در فرهنگ عمید
۲. درخشندگی.
معنی کلمه لمعان در فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) درخشیدن تابیدن . ۲- ( اسم ) درخشش تابندگی : و روز کور را ازلمعان آفتاب تابستان چه تمتع تواند بود . ۳- (مصدر ) اشارت کردن .
معنی کلمه لمعان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه لمعان
وتَحَقَّقْتُکَ فی سِرّی فَناجاکَ لِسانی فاجْتَمَعْنا لمعانِ، وافتَرَقْنا لمَعانی
در عجم فتح سخن کردی کمال فاتح ابواب المعانی فی العرب
فللاشجار اصناف المعالی وللانوار انواعالمعانی
ایابن المصطفی قفت البرایا باصناف المعالی و المعانی
ایخفی علی الصدر المحقق اننی امیر المعانی فی الصناعة مبدع
کلیم را به سبب مضامین ابداعی بیشماری که در اشعار خویش به کار گرفته، خلّاقالمعانی ثانی لقب دادهاند؛ چرا که خلّاقالمعانی اول، کمالالدین اسماعیل است. دیوان ابوطالب کلیم همدانی با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمد قهرمان در مشهد به طبع رسیدهاست.
بحر المعانی فی کلامک مضمر و کلامک الدر النثیر المنتخب
آل غازی نیز در کتاب بیان المعانی خود بعد از نقل ماجرا دقیقا همین عبارات را آورده است.
ابراهیم بن احمد شیوی دسوقی (؟ -۱۷۹۰) پزشک و شاعر مصری در سدهٔ هجدهم میلادی بود. منظومهٔ شعری «معینة المعانی» را در ۲۰۰۰ بیت دربارهٔ علم پزشکی سرود و نظم آن را در سال ۱۲۰۴ق پایان برد. درگذشت او را حدوداً پس از نگارش این اثر میدانند.
ابوالمعانی عالی نژاد و عالی رای که هست فخر امیران و زینت ایوان
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل فرزند میرزا عبدالخالق در سال ۱۰۵۴ هـ. ق در پتنه در ایالت بهار هندوستان به دنیا آمد و در آنجا رشد کرد و تربیت یافت. سال تولد او از «انتخاب» و «فیض قدس» در میآید.
مهمترین اثر او تفسیر روحالمعانی است که کار نگارش آن در ۱۲۶۸ به اتمام رسیدهاست. محمدحسین ذهبی دربارهٔ این تفسیر گفتهاست:
صفت خدای داری چو به سینهای درآیی لمعان طور سینا تو ز سینه وانمایی
قوام کن فکان شمس المعالی امام انس و جان بحر المعانی
یعنی این تیره شب غیبت مهدی روزی از دم صبح حضورش لمعان خواهد شد