معنی کلمه لمس در لغت نامه دهخدا
ز ذوق و لمس تن را هست بهره
چو از نرمی بیابد دست بهره.ناصرخسرو.گفتم که نفس حسیه را پنج حاسه چیست
گفتا که لمس و ذوق و شم و سمع با بصر.ناصرخسرو.و حس ظاهر پنج است : حس دیدن... و حس بسودن و آن را به تازی لمس گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
هر یکی را به لمس هر عضوی
اطلاع اوفتاده بر جزوی.سنائی.سر بریدن چیست کشتن نفس را