لمحه

معنی کلمه لمحه در لغت نامه دهخدا

( لمحة ) لمحة. [ ل َ ح َ ] ( ع اِ ) اسم است از لمح. ج ، لمحات ، ملامح. سفکة. ( منتهی الارب ). زمانه اندک که به مقدار قلیل باشد. ( غیاث ). چشم زد : دیگر خصلت از خصال حمیده و خصائص پسندیده اوست که یک لمحة البصر از عمر او... ضایع نماند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 21 ). چون لمحه لحظه فراغی یابد به مطالعه کتب و مجالست فضلا و مؤانست حکما... استیناس جوید. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || دزدیدگی نگاه و پنهان دیدگی. || دیدن در چیزی. یک بار اندک دیدن چیزی را. || درخش.( منتهی الارب ). درخشیدن برق. || شبه و مانند. یقال : فیه لمحة من ابیه. || خوبی. || حُسن ِ روی که آشکار گردد. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه لمحه در فرهنگ معین

(لَ حَ یا حِ ) [ ع . لمحة ] (اِ. ) ۱ - زمان کم . ۲ - یک بار و با شتاب به چیزی نگاه کردن . ج . لمحات .

معنی کلمه لمحه در فرهنگ عمید

۱. لحظه، دم، زمان کوتاه.
۲. [قدیمی] یک بار نگریستن.
۳. [قدیمی] باشتاب به چیزی نظر کردن.

معنی کلمه لمحه در فرهنگ فارسی

یکبارنگریستن، باشتاب بچیزی نظرکردن
۱ - ( مصدر ) یک بار اندک دیدن چیزی را . ۲- ( اسم ) نگرش دزدکی . ۳- چشم زد . ۴- مدتی اندک : چون لمحه ای لحظ. فراغی یابد بمطالع. کتب و مجالست فضلا و موانست حکما ... استیناس جوید . ۵- ( مصدر ) درخشیدن ( برق ) . ۶- ( اسم ) درخش .

معنی کلمه لمحه در ویکی واژه

لمحة
زمان کم.
یک بار و با شتاب به چیزی نگاه کردن.
لمحات.

جملاتی از کاربرد کلمه لمحه

لحظه ای ننشسته دیدم گشت با انده قرین لمحه ای نگذشته دیدم گشت با غم توأمان
هر لمحه به تو کمال هستی در کسوت ناقصان نماید
یک لمحه دلم شاد نکردی ز رخ خود یک لحظه تنم بار ندادی ببر خویش
سر پنهان دل ار مانده است آه و آب چشم هر دو در یک لمحه از سر تا به پایان گفته‌اند
لحظه ای از عشق آن رانی به گردون صد نفیر لمحه ای از هجر آن رانی به انجم صد فغان
زهی ای که آید ز حکمت مبدل ز یک لمحه کمتر قضای مقدر
هر لمحه به ابصار پی جلوه در آئی هر لحظه به آثار رخ خود بنمائی
به عادت اینکه در هر لمحه مژگان می زنی برهم کف افسوس باشد چشم خواب آلود غفلت را
و هر که لب شکر بار ترا بمزد به شکرانه هزار جان فدا کند. لحظه ای خفیف و لمحه ای لطیف به دکان در آی تا عیش تلخ من به محاورت لب شیرین تو، شیرین شود و جان من از نوش لبهات، ذخیره عمر جاودان برگیرد.
از تو عشاق بیک لمحه جدائی نکنند زآنکه چون حسن و نظر جمله به تو متصلند