لم یزلی

معنی کلمه لم یزلی در لغت نامه دهخدا

لم یزلی. [ ل َ ی َ زَ ] ( ص نسبی ) منسوب به لم یزل. جاودانی. همیشگی. سرمدی :
بقا و عمر ورا در صحیفه ازلی
به خط لم یزلی «دام عالیا» دیدن.سوزنی.

معنی کلمه لم یزلی در فرهنگ فارسی

منسوب به لم یزل جاودانی .

معنی کلمه لم یزلی در ویکی واژه

وجودی که پاینده و بی‌زوال است.

جملاتی از کاربرد کلمه لم یزلی

در این مدینه از این درد را که در دو جهان رسی بحصن امان خدای لم یزلی
تو مگر نور شمع لم یزلی که زبان شد بوصف تو اخرس
با تو ما را محبت ازلی است با لبت رازهای لم یزلی
بقای مدت عمرت دلیل لم یزلی نفاذ سرعت امرت نشان کن فیکون
جهان حسن قدیم است و عشق لم یزلی مدینه ای که مصون است و ایمن از نکبات
بقای عمر ورا در صحیفه ازلی بخط لم یزلی دام عالیا دیدن
به ملک لم یزلی پیشتر ز کون و مکان چه عیش ها که ز وصلت مرا مهیا بود
گشتیم کلام ناطق لم یزلی از دولت شاه دو جهان فضل اله
خدای لم یزلی هر دو را کند نابود به جاه قرب علی هر دورا کند گمنام
شنید و دید که نزد خدای لم یزلی گشوده دست دعا کی خدا به حق علی