لفی

معنی کلمه لفی در لغت نامه دهخدا

لفی. [ ل َ ] ( ع مص )مخالطت. معاشرت ( دزی ).

معنی کلمه لفی در فرهنگ فارسی

مخالطت معاشرت

معنی کلمه لفی در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّرِیبٍ: شک کننده (کلمه مریب اسم فاعل از ارابه میباشد که به معنای القاء شبهه در قلب است ، و اگردر عبارت "إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ" شک را با این کلمه توصیف کرده به منظور تاکید همان شک است ، مانند ظلا ظلیلا و حجابا مستورا و حجرا محجورا و امثال آن )
ریشه کلمه:
فی (۱۷۰۱ بار)ل (۳۸۴۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه لفی

هر کس برای خود سر زلفی گرفته است زنجیر ازان کم است که دیوانه پر شده ست
ز مشکین جعد زنجیرست گویی ز عنبر حلقۀ زلفین چنبر
زلفی که هزار جان ازو در خطرست از چشم بدان بترس و برگوش منه
من بنده آن روی که دیدن نگذارند دیوانه زلفی که کشیدن نگذارند
داریم به کف زلفی، محشر به کمین اندر در هر شکن است آن را صد نافهٔ چین اندر
ای از ستمت کمان ابرو به زه است زلفین تو حلقه حلقه همچون زره است
به آن زلفی که صد آهش به دنبال است سرگرمم چراغم گشت روشن، در شبی کز هر طرف باد است
یک موی در هلاک حزین کوتهی نکرد زلفی که سایه پرور عمر دراز بود
یوسف چو رخت ماهی در خواب ندیده ست این خورشید چنان زلفی در تاب ندیده ست این
از شکوفه باغ شد مانندهٔ رخسار دوست وز بنفشه راغ شد مانندهٔ زلفین یار