لغن

معنی کلمه لغن در لغت نامه دهخدا

لغن. [ ل َ ] ( ع اِمص ) خرسندی. || نشاط و جوانی. ( منتهی الارب ).
لغن. [ ل ُ ] ( ع اِ ) کرکرانک نزدیک گوش. || گوشت کرانه گوش و گردن. لغد. لغدود. لغنون. || دروغ. یقال : جئت بلغن غیرک ؛ اذا انکرت ما تکلم به من اللغة. ( منتهی الارب ).
لغن. [ ل َ ] ( اِ )به معنی نان باشد. ( از نسخه ای از لغت نامه اسدی ).

معنی کلمه لغن در فرهنگ معین

(لَ غْ ) (اِ. ) نان ، خبز.

معنی کلمه لغن در ویکی واژه

نان، خبز.

جملاتی از کاربرد کلمه لغن

الغنطو (به عربی: الغنطو) یک روستا در سوریه است که در حمص واقع شده‌است.
در نتیجهٔ ادامهٔ تظاهرات، در تاریخ ۲۷ ژانویه نخست‌وزیر محمد الغنوشی دوباره دولت را سازمان داد، تمام اعضای سابق جنبش دموکراتیک قانون اساسی (غیر از خودش) را عزل کرد و در ۶ فوریه، جناح حاکم سابق به حالت تعلیق درآمد و در ۹ مارس ۲۰۱۱، منحل شد.
ابوالعبّاس احمد بن عبدالغنی قُطرُسی شهرت‌یافته به نفیس قطرسی (۱۱۳۹-۱۲۰۶) ادیب و شاعر مصری در سدهٔ ششم هجری بود که به فقه و فلسفه نیز آشنایی داشت.
الغندوریه ۴۳۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
اسم هنری کاظم‌الساهر «قیصر الغناء‌العربی» به‌معنای سلطان آواز عرب است.
گر غنی شد جان و عقل از تو عجب نبود از آنک آمدست این از پیمبر «طائف الحج الغنا»
پس از کشته شدن ابوالحجاج در عید فطر، پسرش محمد پنجم معروف به «الغنی بالله» بر جای او نشست، وابن خطیب را