معنی کلمه لطفاً در لغت نامه دهخدا
عید است چرا کشته ٔجانان نشود کس
حیف است که عید آید و قربان نشود کس.( از قاموس الاعلام ترکی ).
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن الیاس رومی. صاحب حاشیه بر حاشیه خیالی بر شرح عقاید النسفی ، مقتول به سال 900 هَ. ق. و صاحب حاشیه بر شرح هدایه قاضی میر. وفات وی به سال 929 هَ. ق. بود.
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن صدرالدین عراقی از نزدیکان امیر مبارزالدین محمد مؤسس سلسله مظفریّه در قرن هشتم هجری. ( حاشیه تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ترجمه علی اصغر حکمت ج 3 ص 181 ). وی را کنیت کمال الدین بوده است. ( تاریخ گزیده ص 678 ). از بدمنشی و تندخویی امیر مبارزالدین و قساوت قلب وی این روایت از مولانا لطف اﷲ که در سفر و حضر ملازم امیر مبارزالدین بوده مروی است که گفته است بسیار دیده ام که امیر مبارزالدین مشغول تلاوت قرآن بود، در آن بین مقصری را نزد او می آوردند، قرآن را گذاشته به دست خود مقصر را کشته و دوباره به تلاوت قرآن مشغول میشد. ( تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 187 ).
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن عبدالرشید. نام پدر حافظ ابرو است.
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] ( اِخ ) ( الشیخ... ) ابن عبدالکریم بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی العاملی المیسی ثم الاصفهانی. معاصر شیخ بهائی و شاه عباس کبیر و مسجد معروف در میدان شاه اصفهان به نام اوست.درباره وی صاحب روضات الجنات آرد:... کان عالماً فاضلاً صالحاً فقیهاً متبحراً محققاً عظیم الشأن جلیل القدر ادیباً شاعراً معاصراً لشیخنا البهائی و کان البهائی یعترف له بالفضل و العلم و الفقه و یأمر بالرجوع الیه کذا فی امل الاَّمل و قال المحدث النیسابوری بعد الترجمة له بما نقل. ذکره صاحب امل الاَّمل و مسجده معروف بمیدان الشاه باصبهان صح - انتهی. و قد تقدمت الاشارة الیه فی ذیل ترجمة جدید المسمیین و مواضعاخر من تضاعیف هذا الکتاب فلیراجع. و نقل عن کتاب محافل المؤمنین و هو غیر مجالس القاضی نورالدین انه قیل فی تاریخ وفاة الشیخ لطف اﷲ المذکور بالفارسیه :
چون دو لام از نام او ساقط کنی
سال تاریخ وفاتش زآن شمار.