لرزش

لرزش مردم عالم به سر دین و دل است دل صائب به سر طره پرفن لرزد

که لرزید میدان آورد و کوه ز لرزش زمین شد سراسر ستوه

دانه جان را ز کاه جسم میسازد جدا این قدر لرزش ز باد مرگ ای حاصل چرا

ڕ: به آن «ر» لرزشی می‌گویند. مثل: تەڕ (بمعنای تَر و خیس). سڕ (به معنای بی‌حس). خڕۆکە (به معنای گلبول) ( بسیار کلفت خوانده می‌شود)

به علت عدم ورود اپی‌نفرین به دستگاه عصبی مرکزی اثرات عصبی قابل توجهی ندارد ولی علایم عصبی همچون سردرد، احساس ناآرامی، لرزش را ایجاد می‌کند که بیشتر ناشی از اثرات سوماتیک اپی‌نفرین بر قلب و گردش خون و عضلات است تا اثر بر اعصاب.

بیم لرزش باشدم از نور عرش ور بلرزم میفرو افتم بفرش

لرزش زلف یار بیجا نیست شیشه صد دل است دربارش

بر خرقه تن لرزش ما محض گرانی است جایی که فشاند سر و دستار شکوفه

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به پارک ژوراسیک، جهان گمشده: پارک ژوراسیک، لرزش، آنگوس اشاره کرد.

لرزش دست تو به هنگام کار برده ز دست تو برون اختیار

هنگامی که سیستم تعلیق با دامنه کمی در لرزش است (

واکه مرکب یا مصوت مرکب یا آواگروه به واکه‌ای گفته می‌شود که در هنگام ادای آن، حالت اندام گفتار دگرگون می‌شود و در پی آن، رنگ یعنی لرزش‌های فرعی آوا نیز مختلف می‌شود و صدا از یک واکه به سوی واکهٔ دیگر می‌لغزد، چنان‌که می‌توان آن را هم‌چون دو واکه شمرد که با هم آمیخته و در هجایی واحد گرد هم آمده باشند.

یک راه ساده برای تشخیص حرکت توسط دوربین‌های ثابت این است که تصویر را با یک تصویر مرجع مقایسه کرده و به آسانی میزان تفاوت در پیکسل‌ها را محاسبه کند. از آنجایی که تصاویر به صورت طبیعی به دلایل عواملی همچون نور دهی متغیر، لرزش دوربین و غیره تغییر می‌کند، برای کاهش هشدارهای غلط پیش پردازش تصاویر ضروری به نظر می‌رسد.

کوه اگر گوید من راه خلافش سپرم لرزش باد بر او در فتد و کاهش کاه

این محلول در آزمایش‌های علمی، تحقیقاتی، و پژوهشی استفاده می‌شود. از آن جایی که حاوی لرزش‌گیر است، در واکنش‌های مختلف شیمیایی استفاده می‌شود.

لرزش جان تو ای بحر نه از طوفان است گوهری در صدفت هست ازان می لرزی

صائب به بیقراری من گر نظر کند حیرت عنان لرزش سیماب می کشد