لرز
معنی کلمه لرز در لغت نامه دهخدا

لرز

معنی کلمه لرز در لغت نامه دهخدا

لرز. [ ل َ ] ( اِمص ) لرزیدن. رَعشه. لخشه. رِعدَه. ارتعاد. ارتعاش. ارتعاج. لزره. لرزش. رَجفه. اهتزاز. یازه. ( برهان ). تزلزل. تضعضع. فسره. قشعریره. فراخة :
خود پیشت آفتاب چو من هست سایلی
کش لرز شرم وقت تقاضا برافکند.خاقانی.گر بزه ماندی کمان بهرام را
لرز تیر از استخوان برخاستی.خاقانی.لرز تو چو سودا بسر خصم درافتاد
رُمحت به دلش راست چو اندیشه درآمد.سلمان ( از آنندراج ).فقفقة؛ لرز از سرما. ارتجاج ؛ لرزیدن و جنبیدن از تب و غیره.
- تب لرز ؛ نافض. نوبه. مالاریا.
- زمین لرز ؛ زمین لرزه. زلزله.
- امثال :
هر که خربزه میخورد پای لرزش هم می ایستد.

معنی کلمه لرز در فرهنگ معین

(لَ رْ ) (اِ. ) لرزه ، رعشه .

معنی کلمه لرز در فرهنگ عمید

۱. تکان، جنبش.
۲. (پزشکی ) جنبش مداوم بدن که از سرما یا برخی بیماری ها مانند بیماری مالاریا به انسان عارض می شود.

معنی کلمه لرز در فرهنگ فارسی

تکان، جنبش، حالتی ازسرمایابرخی بیماریها
( اسم ) جنبش بدن با حرکات غیر منظم بر اثر ترس سرما تب و غیره لرزش لرزه ارتعاش : خود پیشت آفتاب چو من هست سایلی کش لرز شرم وقت تقاضا بر افکند . ( خاقانی . سج.۱۳۹ ) توضیح . تشنجات و حرکات سریع و تند و بلااراد. غالب عضلات که با احساس سرما و بهم خوردن منظم دندانها همراه است . لرز ممکنست بر اثر برودت هوا و احساس سرما در هوای یخ بندان و یا استحمام در آب سرد عارض شود و یا بر اثر یک عفونت عمومی بدن بعلت امراض عفونی از قبیل حصبه مالاریا سرخک مخملک دیفتری و غیره عارض شود و نیز در دنبال. استفراغهای شدید ممکنست که لرز پدید آید . مدت لرز ممکنست از چند دقیقه تا چند ساعت باشد لرزش قشعریره سرماسرماشدن . یا تب لرز . تب نوبه مالاریا.

معنی کلمه لرز در دانشنامه عمومی

لرز (آلبوم). لرز نام اولین پروژه کلینت لووری گیتاریست سابق گروه های سونداست، «دارک نیو دی»، کورن و «استیل رین» می باشد. این آلبوم در اکتبر ۲۰۰۸ انتشار یافت. نواختن گیتار، درامز و بیس در این آلبوم توسط شخص لووری انجام شده است.
۱ - جنب جهنم
۲ - این روز
۳ - شاد و سرحال
۴ - مختصر خواهم کرد
۵ - شیطانی در قفس
۶ - این خوب بوده
2 - This Day
3 - Alive And Well
4 - I'll Keep This Short
5 - Devil's In a Cage
6 - I't's Been Fine
• کلینت لووری: آواز، گیتار، بیس، درامز
• کوری لووری: تهیه کننده
• آلبوم های ۲۰۰۸ ( میلادی )
• آلبوم های آغازین
• آلبوم های پست - گرانج
• آلبوم های چندآهنگه ۲۰۰۸ ( میلادی )
• آلبوم های چندآهنگه هارد راک
• آلبوم های کلینت لووری
• مقاله های دارای میکروفرمت اچ اودیو
لرز (پزشکی). لرز احساس سردی است که در هنگام تب بالا رخ می دهد، اما گاهی نیز یک علامت شایع است که به تنهایی در افراد خاص رخ می دهد. لرز در طول تب به دلیل آزاد شدن سیتوکین ها و پروستاگلاندین ها به عنوان بخشی از پاسخ التهابی رخ می دهد که نقطه تنظیم دمای بدن را در هیپوتالاموس افزایش می دهد. افزایش نقطه تنظیم باعث افزایش دمای بدن ( تب ) می شود، اما باعث می شود بیمار تا رسیدن به نقطه تنظیم جدید احساس سرما یا لرز کند. لرزه نیز همراه با لرز رخ می دهد زیرا بدن بیمار در طی انقباض عضلانی در تلاشی فیزیولوژیک برای افزایش دمای بدن تا نقطه تنظیم جدید، گرما تولید می کند. هنگامی که با تب بالا همراه نباشد، معمولاً یک لرز خفیف است.
گاهی یک لرز با قدرت متوسط و مدت کوتاه ممکن است در طول ترس اتفاق بیفتد، که معمولاً با لرزش یا گیجی تعبیر می شود. لرز شدید همراه با لرز شدید، سخت ناکی نامیده می شود.
لرز معمولاً در اثر بیماری های التهابی مانند آنفولانزا ایجاد می شود. در عفونت های مجاری ادراری نیز شایع است. مالاریا یکی از دلایل رایج لرز و تشنج است. در مالاریا، انگل ها وارد کبد می شوند و در آنجا رشد می کنند و سپس به گلبول های قرمز حمله می کنند که باعث پارگی این سلول ها و ترشح ماده سمی هموزویین می شود که هر ۳ تا ۴ روز یک بار باعث عود لرز می شود. لرز گاهی در افراد خاصی تقریباً همیشه و با قدرتی جزئی اتفاق می افتند یا در یک فرد به طور کلی سالم کمتر اتفاق می افتد.
لرز (ترانه کلدپلی). «لرز» ( به انگلیسی: Shiver ) تک آهنگی از کلدپلی است که در سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر شد.
معنی کلمه لرز در فرهنگ معین

معنی کلمه لرز در ویکی واژه

لرزه، رعشه.

جملاتی از کاربرد کلمه لرز

نظر مردمان و دیده بد بر تو چون پیرهنت لرزانم
دل موافق میر از لقای تو خرم تن مخالف شاه از نهیب تو لرزان
بلرزم روز و شو چون بید مجنون ندارم یک نفس آرام بی ته
نقاب بسته برخ لیک از مهابت او در آسمان شده خورشید ذره‌سان لرزان
چو در روی تو تیغ لرزان کنم چنان دان که با تو بتر زآن کنم
نالنده همچون من ز هجران یار لرزنده و پیچنده بر خویشتن
چنان بلرزد جسم از نهیب او که خرد گمان برد که در او روح لرزه دار تب است
چون بلرزند ز بیعت چه زمین و چه فلک گردد از ماه جدا نور و ز ماهی پولک
آنک از کبرش دلت لرزان بود چون شوی چون پیش تو گریان شود
که هرگز نبینم دگر مرز چین بلرزم چو بینم به خواب آن زمین