لحنی
جملاتی از کاربرد کلمه لحنی
من برای تحصیل در سوریه بودم. عدهای از دانشجویان اهوازی نغمهای را میخواندند که برای من خیلی زیبا بود اما شبیه هیچیک از الحان کشور عراق و دیگر کشورهای عربی نبود. از آنها پرسیدم این چه لحنی است؟ آنها گفتند این لحنی به نام «علوانی» است که به نام سازنده آن «علوان الشویع» معروف است.
موومان اول سمفونی دنیای نو، دارای مقدمه و زمینهٔ موسیقایی (تِم) کوتاهی است، با لحنی رمانتیک که در سرتاسر سمفونی با رنگآمیزی و ارکستراسیون گوناگون تکرار میشود.
بامدادان خیل مرغان در چمن با عندلیب نغمه خوان گشتند با لحنی خوش و صوتی عجیب
خودزندگینامه آلیس بی. تکلاس با لحنی شوخیآمیز به زندگی استاین و تکلاس در پاریس و رابطهٔ آنها با شخصیتهای برجستهٔ هنری و ادبی مانند پیکاسو، ماتیس، همینگوی، براک و ... میپردازد. در حالی که استاین با این نوابغ رابطه دوستانهای دارد، تکلاس بیشتر با همسران آنها صمیمی میشود.
با او به سخن نشد هم آواز کرد از سر درد لحنی آغاز
و قیل: حَنِیذٍ ای مشوی یقطر و دکه، من قولهم: حنذت الفرس ای جعلت علیه الجلّ حتی یقطر عرقا. و یقال: الحنیذ السمیط. و قیل: السمین، درین آیت حث است بر تعجیل مهمان داری که رب العزة ابراهیم را بستود بآنکه زود طعام فرا پیش مهمان آورد و تعلیم است امّت احمد را بنواختن مهمانان و طعام دادن ایشان و انشد بعضهم:
جایی که خامۀ تو نهد در شکر زبان لحنی بود هر آینه از طوطیان سخن
در یک کنفرانس نظامی به تاریخ ۲۲ آوریل، هیتلر دربارهٔ تهاجم اشتاینر پرسید. به او گفته شد حمله انجام نشدهاست و نیروهای شوروی وارد برلین شدهاند. او از همه غیر از ویلهلم کایتل، آلفرد یودل، هانس کربس و ویلهلم بورگدورف خواست که اتاق را ترک کنند، بعد بهطور شدید اللحنی از خیانت و عدم کفایت ژنرالهایش گفت و برای اولین مرتبه اعتراف کرد که «همه چیز از دست رفتهاست.» سپس اعلام کرد که تا آخر در برلین خواهد ماند.
مغنی برآرای لحنی درست که این نیست ما را خطایی نخست
لحنی که بود نغمه گر حنجر داوود نوری که بود راه بر موسی عمران
تقریباً در تمامی بیانیههای مربوط به اعدام مسئولان حکومت پهلوی، این عبارت در ابتدای مطلب که معمولاً توسط رادیو تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی قرائت میشد، موجود بودهاست. همچنین در مطالب چاپی روزنامهها، در بیانیههای مذکور این عبارت دیده میشدهاست. شنیده شدن این عبارت که معمولاً با لحنی حماسی توسط مجریان اخبار خوانده میشده، به سرعت تداعی یک اعدام جدید را در ذهن مخاطب میکردهاست. یکی از مشهورترین این بیانیهها با همین عبارت معروف، در خصوص اعدام بحثبرانگیز هویدا در ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ است
از آن لحنی که موزون کرده شمشاد شنیده سرو و گشته از غم آزاد
سوختن لحنی به حال زارشان دست بردم تا کنم بیدارشان
به هر شاخ این باغ مرغی سراید به لحنی دگر داستان از جدایی
به ناگه حلقه ای در ناله برداشت به لحنی کز برون جا در جگر داشت