لجین

معنی کلمه لجین در لغت نامه دهخدا

لجین. [ ل َ ] ( ع اِ ) کفک دهان شتر. || برگ افتاده. برگ از شاخ افتاده. ( منتهی الارب ). || برگ درخت کوفته ( ؟ ). ( مهذب الاسماء ).
لجین. [ ل ُ ج َ ] ( ع اِ ) نقره. ( منتهی الارب ). سیم. ( دهار ). فضة. رجوع به فضه در بحرالجواهر شود.

معنی کلمه لجین در فرهنگ معین

(لُ جَ یا جِ ) [ ع . ] (اِ. ) سیم ، نقره .

معنی کلمه لجین در فرهنگ عمید

سیم، نقره.

معنی کلمه لجین در فرهنگ فارسی

کفک دهان شتر . یا برگ افتاده

جملاتی از کاربرد کلمه لجین

اگر بگذرد برق تیغش بکوه بلرزد چو سیماب در کان لجین
اقبلاغ لتگاه، روستایی از توابع بخش لالجین شهرستان بهار در استان همدان ایران است.
چند‌ گویی کان قبیحست این صبیح چند گویی‌ کان لجین‌ است این لجن
یارب این پرده چه راز است که در فصل خطاب محک نقد و غش و فرق لجین و لجن است
اسیل عمران (عربی: أسیل عمران؛ زادهٔ ۱۲ نوامبر ۱۹۸۹) خواننده اهل کشور عربستان سعودی است. وی تاکنون ۳ آلبوم از آثارش را متشر کرده است. او خواهر لجین عمران مجری مشهور عربستانی می‌باشد.
متفاوت بود این عشق به ذرات وجود ور نه پیدا ز کجا فرق لجین از لجنست
اگر کشد بمثل تیغ بر سر کهسار به بیقراری زیبق شود زهم لجین
و مخلّدات باللجین کانما اعجازهن اقاوز الکثبان‌
الجین ۲٫۳۸ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۰۸۹ نفر جمعیت دارد و ۳۲۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
از دیگر صنایع دستی چشمگیر استان همدان می‌توان به مرواربافی یا همان سبدبافی اشاره کرد. این صنعت در شهرستان ملایر رواج دارد. وجود ترکه‌های چوب با کیفیت و مرغوب در این شهرستان از عوامل مؤثر در رشد این صنعت دستی در شهرستان ملایر است. به‌دلیل همین کیفیت مناسب ترکه‌های ملایر هنرمندانی که در استان‌های شمالی کشور در این صنعت اشتغال دارند چوب مورد نیاز خود را از شهرستان ملایر تأمین می‌کنند. این ترکه‌ها در روستاهای گوراب، داویجان، می‌آباد و حرم‌آباد از توابع ملایر توسط کشاورزان کاشته می‌شود. مرواربافی ملایر پس از سفال لالجین رتبه دوم صادرات صنایع دستی استان همدان را به خارج از کشور به خود اختصاص داده‌است.
هیبت او بر فراز کوه اگر تیغی کشد همچو سیماب از نهیب او شود لرزان لجین
آمارسایخان بالجین‌یامین (مغولی: Балжиннямын Амарсайхан؛ زادهٔ ۱۷ اکتبر ۱۹۷۷) یک هنرپیشه و تهیه‌کننده فیلم اهل مغولستان است.
لژه سبک بود ارژان لجین اتن ارزیز پلمب سرب و ذهب ار، رزن سگ، است مویز
تا چو قرص ذهب مهر فتد در دم صبح روی آفاق شود لجه درای لجین
ز جای جست و بشد سوی مرزبان هری که هان بمان و مینداز لجین را به لجن