لجنه
معنی کلمه لجنه در فرهنگ فارسی
( اسم ) گروه مردم که برای کاری فراهم آیند و بدان رضا دهند انجمن .
معنی کلمه لجنه در ویکی واژه
گروه مردم که برای کاری فراهم آیند و بدان رضا دهند، انجمن.
جملاتی از کاربرد کلمه لجنه
و از این گفت صاحب شرع (ع)، «خفت الجنه بالمکاره و خفت النار بالشهوات» پس هرکه از خلق که اندر بادیه است چون عرب و ترک و کرد و امثال این قوم که اندر میان ایشان علمانه اند، اندر خواب غفلت بماندند که کس ایشان را بیدار نکرد، خود از خطر آخرت بی خبرند بدان سبب راه نمی روند و هرکه اندر روستاهایند همچنین که عالم اندر میانه ایشان کمتر باشد که روستا چون گور است. چنان که اندر خبر است، «اهل الکفور هم اهل القبور» و هرکه اندر شهری است که اندر وی عالم و واعظ بر منبر سخنگوی نیست و یا عالم آن شهر به دنیا مشغول است و به مصیبت دین مشغول نیست، هم اندر غفلت بماندند که این عالم نیز غافل و خفته است، دیگری را چون بیدار کند؟
اما قضاه هم سه طایفهاند چنانک خواجه علیهالصلوه میفرماید: «القضاه ثلث قاضیان فیالنار و قاض فیالجنه». فرمود قاضیان سهاند: دو در دوزخاند و یکی در بهشت.
گفت: نظرت الی الجنه فادبنی ربی، در سحرگاه دل ما به سوی بهشت نظر کرد. دوست با ما عتاب کرد، این بیماری از عتاب اوست.
مقصود از لفظ ثواب یافتن خوشی است . و مقصود از لفظ عقاب یافتن دشواریست و لذت حسی را بریدن است ، چه از بی نیاز شدن طبایع که اندر کالبد مردم است از حاجتمندی که او را افتاده باشد ، و آنرا همی گرسنه و تشنه خوانند ، و چه از ستره شدن حواس از شنیدن مر محسوسات را واجب آمد که آن لذت که نیک بختان یابند همیشگی باشد و مر آنرا بریدن نباشد . و نیست لذتی که آن دائم بر خال خویش است مگر لذت علم ، که چون چیزی را معلوم کردی هر چند او را بیشتر جویی و نزدیک تر گردانی خوشتر شود . پس پیدا شد که لذت نیکبختان بدان عالم لذتی علمی است از آنست که همیشه است ، چنانک ایزد تعالی همی گوید ، قوله : مثل الجنه التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار اکلها دائم و ظلها تلک عقبی الذین اتقوا و عقبی الکافرین النار . همی گوید : مثل آن بهشت که امید دارند پرهیزگاران بدو همی رود زیر او جویها و بار درختان او همیشه است ، آن عاقبت کار آن کسان است که پرهیزگاری کردند ، و عاقبت کار کافران آتش است .
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم به آن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون الآیه .
اکثر اهل الجنه البله ای پسر بهر این گفته است سلطان البشر
بایزید بسطامی کسی را شنید که این آیه را همی خواند: «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ». سخت بگریست و بگفت: کسی که از هستی خود درگذرد، چگونه اش وجود بود؟
الاکل شییٔ ما خلا اللّه باطل و کل نعیم دون الجنه زایل
چرا خال هندو برخ جای دادی اما حرم الجنه للهنودی
اکثر اهل الجنه البله ای پسر بهر این گفتست سلطان البشر